1. The more torque an engine has, the bigger the load it can pull in the same gear.
[ترجمه گوگل]هرچه گشتاور موتور بیشتر باشد، بار بیشتری می تواند در همان دنده بکشد
[ترجمه ترگمان]هر چه موتور گشتاور بیشتری داشته باشد، بار بزرگ تر می تواند در همان لوازم عمل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. There's good torque for clean response and brisk pick-up after shifting gear, but high-end engine output is nothing startling.
[ترجمه گوگل]گشتاور خوبی برای واکنش تمیز و برداشت سریع پس از تعویض دنده وجود دارد، اما خروجی موتور رده بالا چیزی شگفتآور نیست
[ترجمه ترگمان]گشتاور خوب برای پاسخ تمیز و انتخاب سریع بعد از تعویض دنده وجود دارد، اما خروجی موتور با کیفیت بالا چیز فوق العاده ای نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Bigger capacity engines produce more torque as more fuel is burnt per firing stroke, giving a bigger push to the piston.
[ترجمه گوگل]موتورهای با ظرفیت بزرگتر گشتاور بیشتری تولید می کنند زیرا سوخت بیشتری در هر حرکت شلیک می سوزد و فشار بیشتری به پیستون می دهد
[ترجمه ترگمان]موتورهای ظرفیت بزرگ تر، گشتاور بیشتری تولید می کنند چون سوخت بیشتری در هر ضربه پرتاب سوزانده می شود و فشار بیشتری به پیستون می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The consequent reduction in torque at low speeds, resulting in poor initial acceleration, is compensated by the higher steady-state speed.
[ترجمه گوگل]کاهش متعاقب گشتاور در سرعتهای پایین، که منجر به شتاب اولیه ضعیف میشود، با سرعت بالاتر در حالت پایدار جبران میشود
[ترجمه ترگمان]کاهش متعاقب در گشتاور در سرعت های پایین، که منجر به شتاب اولیه ضعیف می شود، با سرعت ثابت بالاتر جبران می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Engines with good torque back-up handle a wide load changes without the need to shift gear.
[ترجمه گوگل]موتورهایی که گشتاور پشتیبان خوبی دارند، بدون نیاز به تعویض دنده، بار زیادی را تغییر می دهند
[ترجمه ترگمان]موتورها با گشتاور خوب بدون نیاز به تعویض دنده می توانند تغییرات بار زیادی را تحمل کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Accurate load positioning: static torque characteristics 1 Introduction Most stepping motor applications involve accurate positioning of a mechanical load.
[ترجمه گوگل]موقعیت یابی دقیق بار: ویژگی های گشتاور استاتیکی 1 مقدمه بیشتر کاربردهای موتور پله ای شامل موقعیت یابی دقیق یک بار مکانیکی است
[ترجمه ترگمان]موقعیت دقیق بار: ویژگی های گشتاور استاتیک ۱ مقدمه بیشتر کاربردهای موتور پله ای، شامل موقعیت دقیق بار مکانیکی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. They called for high power and torque, low smoke and exhaust emission levels, quiet, and good fuel economy.
[ترجمه گوگل]آنها خواستار قدرت و گشتاور بالا، میزان انتشار دود و اگزوز کم، بی صدا بودن و مصرف سوخت خوب بودند
[ترجمه ترگمان]آن ها خواستار قدرت بالا و گشتاور، دود پایین و سطح انتشار اگزوز، سکوت، و اقتصاد سوخت خوب شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. A load torque produces a static position error, which can be deduced directly from the static torque/rotor position characteristic.
[ترجمه گوگل]گشتاور بار یک خطای موقعیت استاتیک ایجاد می کند که می تواند مستقیماً از مشخصه موقعیت استاتیک گشتاور/روتور استنباط شود
[ترجمه ترگمان]یک گشتاور بار یک خطای موضعی استاتیک ایجاد می کند، که می تواند مستقیما از مشخصه وضعیت گشتاور ثابت \/ روتور بدست آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The shoulder torque has most effect on the arm of the player, the wrist torque on the club itself.
[ترجمه گوگل]گشتاور شانه بیشترین تاثیر را روی بازوی بازیکن دارد و گشتاور مچ روی خود چاقو
[ترجمه ترگمان]گشتاور شانه بیش ترین تاثیر را بر بازوی بازیکن دارد، گشتاور مچش در خود باشگاه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The torque per unit volume of the permanent-magnet stepping motor is relatively poor, so production is limited to the smallest sizes.
[ترجمه گوگل]گشتاور در واحد حجم موتور پله ای با آهنربای دائمی نسبتا ضعیف است، بنابراین تولید به کوچکترین اندازه ها محدود می شود
[ترجمه ترگمان]گشتاور در واحد حجم موتور پله ای دائمی نسبتا ضعیف است، بنابراین تولید محدود به کوچک ترین اندازه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Finally the relevant torque correction factor is found from Table
[ترجمه گوگل]در نهایت ضریب تصحیح گشتاور مربوطه از جدول پیدا شده است
[ترجمه ترگمان]در نهایت ضریب تصحیح گشتاور مربوطه از جدول دریافت می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. This torque will gradually reduce the axial spin rate of M until it too is in synchronous rotation.
[ترجمه گوگل]این گشتاور به تدریج سرعت چرخش محوری M را کاهش می دهد تا زمانی که آن نیز در چرخش سنکرون قرار گیرد
[ترجمه ترگمان]این گشتاور به تدریج نرخ چرخش محوری M را تا زمانی که در چرخش همزمان باشد، کاهش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The corresponding torque/position character-is tic is shown it, Fig.
[ترجمه گوگل]کاراکتر گشتاور/موقعیت مربوطه-is tic نشان داده شده است، شکل
[ترجمه ترگمان]وضعیت گشتاور \/ موقعیت متناظر - تیک تیک در آن نشان داده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The pull-out torque at low speeds can be expressed in terms of the peak static torque using the methods described in Section
[ترجمه گوگل]گشتاور خروجی در سرعت های پایین را می توان با استفاده از روش های شرح داده شده در بخش بر حسب گشتاور استاتیکی اوج بیان کرد
[ترجمه ترگمان]گشتاور بیرون کشیدن در سرعت های پایین را می توان برحسب گشتاور ثابت نوسان با استفاده از روش های توضیح داده شده در بخش بیان کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Sharp tugs at the Calibra's wheel show that torque steer is definitely present when going hard through the lower gears.
[ترجمه گوگل]یدک کش های تند روی چرخ کالیبرا نشان می دهد که هنگام عبور سخت از دنده های پایین، فرمان گشتاور وجود دارد
[ترجمه ترگمان]یدک کش ها در چرخ s نشان می دهند که چرخش گشتاور در هنگام عبور از دنده های پایین تر قطعا وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید