1. He had slumped into a state of torpor from which nothing could rouse him.
[ترجمه گوگل]او در حالت گیجی فرو رفته بود که هیچ چیز نمی توانست او را از آن بیدار کند
[ترجمه ترگمان]به یک حالت سستی فرورفته بود که هیچ چیز نمی توانست او را برانگیزد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. The sick person gradually falls into a torpor.
[ترجمه گوگل]فرد بیمار به تدریج به حالت کسالت می افتد
[ترجمه ترگمان]بیمار به تدریج به حال torpor می افتد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. She tried to rouse him from the torpor into which he had sunk.
[ترجمه گوگل]او سعی کرد او را از کسالتی که در آن فرو رفته بود بیدار کند
[ترجمه ترگمان]سعی کرد او را از حالت سستی که در آن غرق شده بود بیدار کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. He fell into a deep torpor.
5. Many people have succumbed to torpor after a week's heavy drinking.
[ترجمه گوگل]بسیاری از مردم پس از یک هفته نوشیدن زیاد الکل تسلیم لکنت شده اند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از مردم پس از یک هفته نوشیدن سنگین از خواب رفته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. And without me the school might sink into torpor. Passive acceptance would be the order of the day.
[ترجمه گوگل]و بدون من ممکن است مدرسه در کسالت فرو رود پذیرش منفعل دستور روز خواهد بود
[ترجمه ترگمان]و بدون من مدرسه ممکن است در حالت سستی فرو رود پذیرش منفعل نظم روز خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. They will remain there in a state of torpor, patiently awaiting the return of the rains.
[ترجمه گوگل]آنها در حالت رکود در آنجا خواهند ماند و صبورانه منتظر بازگشت باران هستند
[ترجمه ترگمان]آن ها در حالت کر خی باقی خواهند ماند و صبورانه منتظر بازگشت باران هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. There lay Dineh, captive, in a torpor, while his enemies decided how to put him to death.
[ترجمه گوگل]در آنجا دینه اسیر شده بود، در حالی که دشمنان او تصمیم گرفتند که چگونه او را بکشند
[ترجمه ترگمان]در این حال در حال سستی و سستی، در حالی که دشمنان او تصمیم گرفتند که او را به قتل برسانند، در حال سستی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. He had sunk into an intellectual torpor.
[ترجمه گوگل]او در کسالت فکری فرو رفته بود
[ترجمه ترگمان]او در یک حالت سستی فکری فرورفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. And without me the school might sink into torpor.
[ترجمه گوگل]و بدون من ممکن است مدرسه در کسالت فرو رود
[ترجمه ترگمان]و بدون من مدرسه ممکن است در حال سستی فرو رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. But its prolonged torpor only adds to the suspense now.
[ترجمه گوگل]اما کسالت طولانی مدت آن اکنون فقط به تعلیق می افزاید
[ترجمه ترگمان]اما این سستی طولانی آن تنها در حال حاضر به حالت تعلیق درآمده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Mimi, war, astonishment torpor, slavery, will daily wipe out those holy principles of thine.
[ترجمه گوگل]میمی، جنگ، لجن حیرت انگیز، بردگی، هر روز آن اصول مقدس تو را محو خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]می می، جنگ، astonishment و سستی، برده داری، هر روز این اصول مقدس تو را پاک می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. She must rouse herself from the torpor of mind and body.
[ترجمه گوگل]او باید خود را از تلاطم ذهن و بدن بیدار کند
[ترجمه ترگمان]باید خود را از رخوت ذهن و جسم بیدار کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The shock of the icy air ended Claire's torpor.
[ترجمه گوگل]شوک هوای یخی به اخم کلر پایان داد
[ترجمه ترگمان]ضربه هوای یخ زده، سستی کلر را به پایان رساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید