1. His feeding frenzy exhausted, he was torpid, unable to pay attention to the rat in her maze.
[ترجمه گوگل]دیوانگی غذا خوردن او خسته شده بود، او ژولیده بود، نمی توانست به موش در پیچ و خم او توجه کند
[ترجمه ترگمان]دیوانه وار شروع به تغذیه کرده بود و سست و بی حال بود و قادر نبود توجه موش توی هزارتو را به خود جلب کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Unsurprisingly, refugees often fell into a torpid dependency, which did not bode well for the future.
[ترجمه گوگل]جای تعجب نیست که پناهندگان اغلب در وابستگی شدیدی قرار میگرفتند که نوید خوبی برای آینده نداشت
[ترجمه ترگمان]جای تعجب نیست که پناهندگان اغلب دچار یک وابستگی سست شده اند که نشانه خوبی برای آینده نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. In front of him the torpid lizards stirred in their cage on the picture box.
[ترجمه گوگل]در مقابل او مارمولک های ژولیده در قفس خود روی جعبه عکس تکان می خوردند
[ترجمه ترگمان]در مقابل او مارمولک بی حرکت در قفس روی جعبه تکان تکان می خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. By 197 the union had become torpid, old, and bureaucratic.
[ترجمه گوگل]در سال 197 اتحادیه متزلزل، قدیمی و بوروکراتیک شده بود
[ترجمه ترگمان]در پرواز ۱۹۷ اتحادیه، سست و سست شده و bureaucratic شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Wholly untaught, with faculties quite torpid, they seemed to me hopelessly dull.
[ترجمه گوگل]آنها کاملاً آموزش ندیده، با استعدادهای کاملاً گیج کننده، به نظر من به طرز ناامیدکننده ای کسل کننده به نظر می رسید
[ترجمه ترگمان]چون کاملا تعلیم نیافته بودند به نظر من کاملا بی حال بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Even when he was awake he was completely torpid.
[ترجمه گوگل]حتی وقتی بیدار بود کاملاً ژولیده بود
[ترجمه ترگمان]حتی هنگامی که بیدار بود کاملا بی حس بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. To pass the summer in a dormant or torpid state.
[ترجمه گوگل]برای گذراندن تابستان در حالت خفته یا وز
[ترجمه ترگمان]تا تابستان را در یک حالت آرام و آرام بگذرانم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. After a long sleep,he still felt torpid.
[ترجمه گوگل]پس از یک خواب طولانی، او هنوز احساس وزوز می کرد
[ترجمه ترگمان]پس از یک خواب طولانی هنوز بی حس شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The two ships becalmed on a torpid sea, I believed to be marine phantoms.
[ترجمه گوگل]دو کشتی در دریای سیلآلود آرام گرفتند، من فکر میکردم که فانتومهای دریایی هستند
[ترجمه ترگمان]دو کشتی که در دریای آرام آرام آرام گرفته بودند، گمان می کردم که اشباح دریایی باشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. To pass the winter in a dormant or torpid state.
[ترجمه گوگل]برای گذراندن زمستان در حالت خفته یا وز
[ترجمه ترگمان]تا زمستان را در حالت راکد یا راکد نگه دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Over it all hangs the torpid sullen breeze of May.
[ترجمه گوگل]بر فراز آن، نسیم تیره و تار ماه می آویزان است
[ترجمه ترگمان]بر فراز آن باد سست و سست می ماه مه معلق است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. If you have a sudden loss of cabin pressure at 20 000 feet, passengers will become torpid and then lose consciousness.
[ترجمه گوگل]اگر در ارتفاع 20000 فوتی فشار کابین از دست برود، مسافران دچار وز شدن می شوند و سپس هوشیاری خود را از دست می دهند
[ترجمه ترگمان]اگر شما دچار افت ناگهانی فشار کابین در ۲۰۰۰۰ فوت شدید، دچار فلج می شوند و سپس هوشیاری خود را از دست خواهند داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The evolutionary advantage of this is that the animal need not lie around in a torpid state, vulnerable to attack.
[ترجمه گوگل]مزیت تکاملی این امر این است که حیوان نیازی به دراز کشیدن در اطراف در حالت وزور و آسیب پذیری در برابر حمله ندارد
[ترجمه ترگمان]مزیت تکاملی این امر این است که حیوانات نیازی به دروغ گفتن در یک کشور ناتوان و آسیب پذیر در برابر حمله ندارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. A lime-green chameleon, stretching from fence to shrub in torpid motion, beguiled us.
[ترجمه گوگل]آفتابپرست سبز آهکی که از حصار به درختچهای با حرکتی مهیب کشیده شده بود، ما را فریب داد
[ترجمه ترگمان]یک chameleon سبز لیمویی که از حصار تا بوته به حرکت درآمده بود، ما را فریب داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید