tormentor

/ˈtɔːrˌmentər//tɔːˈmentə/

معنی: زجر دهنده
معانی دیگر: شکنجه گر، (تئاتر) دیواره یا پرده ی هر یک از دو طرف صحنه (که جناحین و پشت صحنه را از تماشاگران مستور می دارد)، عذاب دهنده

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a person or thing that torments or causes pain.

(2) تعریف: a curtain or structure at either side of a stage that conceals the wing area from the audience.

(3) تعریف: a screen used on a film set to absorb echo.

جمله های نمونه

1. The dog suddenly turned on its tormentors.
[ترجمه گوگل]سگ ناگهان روی شکنجه گران خود چرخید
[ترجمه ترگمان]ناگهان سگ به tormentors خود نگریست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He spat out angry words at his tormentors.
[ترجمه گوگل]او کلمات خشم آلود را به شکنجه گران خود می گفت
[ترجمه ترگمان]با خشم بر tormentors خود تف کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. His tormentors had snapped off the lights as they wished him goodnight, and it was completely dark.
[ترجمه گوگل]شکنجه‌گرانش چراغ‌ها را خاموش کرده بودند و شب بخیر را برای او آرزو می‌کردند و هوا کاملاً تاریک بود
[ترجمه ترگمان]tormentors، همچنان که می خواستند شب به خیر بگذرد، tormentors خاموش شده بود، و کام لا تاریک بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Phil's tormentor snorted derisively.
[ترجمه گوگل]شکنجه گر فیل با تمسخر خرخر کرد
[ترجمه ترگمان] فیل داره derisively مسخره می کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Leroy finally snapped and attacked his tormentors.
[ترجمه گوگل]لروی در نهایت قیچی کرد و به شکنجه گرانش حمله کرد
[ترجمه ترگمان]لیروی بالاخره شکست و به عذاب tormentors حمله کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The teenager entered the school, found his family's tormentor alone and stabbed him through the heart.
[ترجمه گوگل]این نوجوان وارد مدرسه شد و شکنجه گر خانواده اش را تنها یافت و به قلبش خنجر زد
[ترجمه ترگمان]نوجوان وارد مدرسه شد، tormentor را تنها یافت و با چاقو به او چاقو زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He was the tormentor, he was the protector, he was the inquisitor, he was the friend.
[ترجمه گوگل]او شکنجه گر بود، محافظ بود، بازپرس بود، او دوست بود
[ترجمه ترگمان]او tormentor بود، او حامی بود، he بود، اما دوست بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The tormentor enlarged the engagement garment.
[ترجمه گوگل]شکنجه گر لباس نامزدی را بزرگ کرد
[ترجمه ترگمان]The لباس تعهد را به اندازه کافی بزرگ کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Once he has lost control and lashed out at his tormentor, she then sports undeniable evidence of his cruelty.
[ترجمه گوگل]هنگامی که او کنترل خود را از دست داد و به شکنجه گر خود حمله کرد، او شواهد غیرقابل انکاری از ظلم او به دست می آورد
[ترجمه ترگمان]به محض اینکه او کنترل خود را از دست بدهد و به tormentor ضربه بزند، آن وقت نشانه های انکار ناپذیری از سنگدلی او به وجود آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Could Mr Smith be another Warrior, or even further up the hierarchy of Tormentors than he'd thought?
[ترجمه گوگل]آیا آقای اسمیت می‌تواند یک جنگجوی دیگر باشد، یا حتی از سلسله مراتب شکنجه‌گران بالاتر از آن چیزی که فکر می‌کرد؟
[ترجمه ترگمان]آیا آقای اسمیت یک جنگجو دیگر یا حتی بالاتر از آن سلسله of بود که فکر کرده بود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Would they riot or would they be relieved that an even-handed exercise had removed their tormentors?
[ترجمه گوگل]آیا آنها شورش خواهند کرد یا از این که یک تمرین یکنواخت شکنجه گران آنها را از بین برده بود، آسوده خاطر می شدند؟
[ترجمه ترگمان]آیا آن ها شورش می کردند یا این که یک تمرین حتی ناشیانه، tormentors خود را از بین برده بود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Dramatists or actors whose work is maliciously booed or hissed off the stage would sue their tormentors for slander rather than libel.
[ترجمه گوگل]نمایش‌نامه‌نویس‌ها یا بازیگرانی که آثارشان بدخواهانه هو می‌شود یا از صحنه خارج می‌شود، از شکنجه‌گران خود برای تهمت و نه افترا شکایت می‌کنند
[ترجمه ترگمان]dramatists یا بازیگرانی که کار آن ها به شدت هو شده اند و یا هیس هیس می کنند، به جای افترا از عذاب دهندگان خود سو استفاده می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I pull my battledress jacket over my head in a forlorn attempt to escape from the tiny tormentors; sleep is impossible.
[ترجمه گوگل]من ژاکت لباس رزم خود را روی سرم می کشم تا از دست شکنجه گران کوچک فرار کنم خواب غیر ممکن است
[ترجمه ترگمان]کت و شلوار battledress را روی سرم کشیدم تا از عذاب tormentors راحت فرار کنم؛ خواب غیر ممکن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. In July 1583 he escaped to St Andrews, and set about destroying his tormentors or pardoning some in return for abject submission.
[ترجمه گوگل]در ژوئیه 1583 او به سنت اندروز گریخت و در ازای تسلیم شدن شرم آور به نابودی شکنجه گران خود یا عفو برخی از آنها پرداخت
[ترجمه ترگمان]در ژوئیه سال ۱۵۸۳ او به سنت اندروز فرار کرد و در صدد نابود کردن tormentors خود یا عفو برخی از آن ها در ازای تسلیم پست بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

زجر دهنده (اسم)
tormentor

انگلیسی به انگلیسی

• one who torments, torturer, persecutor
someone's tormentor is a person who deliberately causes them pain or unhappiness.

پیشنهاد کاربران

tormentor ( n ) ( tɔrˈmɛntər ) =a person who causes sb to suffer, e. g. The dog suddenly turned on its tormentors.
tormentor
استهزاگر

بپرس