torah

/ˈtɔːrə//ˈtɔːrɑː/

معنی: تورات، شریعت موسی
معانی دیگر: تورات، شریعت موسی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: (sometimes cap.) the entire body of Jewish law and commentary, both written and oral, esp. the Old Testament and the Talmud.

(2) تعریف: the sacred parchment scrolls containing the Pentateuch, from which sections are read during religious services.

جمله های نمونه

1. The Torah is the basis for all the Jewish laws and their moral code .
[ترجمه گوگل]تورات اساس همه قوانین یهود و قوانین اخلاقی آنهاست
[ترجمه ترگمان]تورات پایه تمام قوانین یهودیان و قوانین اخلاقی آن ها است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. As a boy, he had studied Torah with my grandfather.
[ترجمه گوگل]در کودکی نزد پدربزرگم تورات خوانده بود
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک پسر در تورات با پدربزرگم مطالعه کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. From the Torah the translation was later extended to the rest of the Bible.
[ترجمه گوگل]ترجمه از تورات بعداً به بقیه کتاب مقدس گسترش یافت
[ترجمه ترگمان]ترجمه از تورات بعدا به دیگر کتاب مقدس تعمیم یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Her father is learned in the Torah, and his daughter might as well be a Gentile.
[ترجمه گوگل]پدرش در تورات آموخته شده است و دخترش نیز ممکن است غیریهودی باشد
[ترجمه ترگمان]پدر او در تورات گرفته است و دختر او ممکن است as باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The thieves slipped the Torah scroll from the case and left the metal decoration on steps near the synagogue.
[ترجمه گوگل]دزدان طومار تورات را از روی جعبه بیرون آوردند و تزئینات فلزی را روی پله های نزدیک کنیسه گذاشتند
[ترجمه ترگمان]دزدان قطعه تورات را از جعبه بیرون آوردند و تزیینات فلزی را بر روی پله های نزدیک کنیسه رها کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The Torah leaves the identity of this Pharaoh unstated.
[ترجمه گوگل]تورات هویت این فرعون را ناگفته گذاشته است
[ترجمه ترگمان]تورات هویت این فرعون را ترک می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Torah obligates the husband to meet the sexual needs of his wife.
[ترجمه گوگل]تورات شوهر را موظف می کند که نیازهای جنسی همسرش را برآورده کند
[ترجمه ترگمان]تورات شوهر را موظف می سازد که نیازهای جنسی همسرش را برآورده کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Easy speech, the pressure is a torah to exist and the entity habit that torah enforce.
[ترجمه گوگل]گفتار آسان، فشار یک تورات برای وجود و عادت موجودی است که تورات اعمال می کند
[ترجمه ترگمان]بیان آسان، فشار یک torah است که وجود دارد و موجودیت موجودیت آن است که اجرا می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The Torah uses familiar terms to allegorically to express God's relation to His creation.
[ترجمه گوگل]تورات از اصطلاحات آشنا برای بیان رابطه خدا با مخلوقش استفاده می کند
[ترجمه ترگمان]تورات از واژه های آشنا برای بیان رابطه خدا با آفرینش او استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Which books of the Torah are missing from this list? - EXODUS NUMBERS and DEUTERONOMY.
[ترجمه گوگل]کدام کتاب های تورات در این فهرست گم شده اند؟ - اعداد خروج و تثنیه
[ترجمه ترگمان]کدام کتاب از تورات در این فهرست گم شده است؟ - NUMBERS و DEUTERONOMY
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The motive of the torah operation lies in the pressure.
[ترجمه گوگل]انگیزه عملیات تورات در فشار است
[ترجمه ترگمان]انگیزه عملیات torah در فشار قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Torah demands that one verbally admit the transgression, to say it out loud.
[ترجمه گوگل]تورات از شخص می خواهد که به طور شفاهی به تخلف خود اعتراف کند تا آن را با صدای بلند بگوید
[ترجمه ترگمان]تورات می گوید که یک نفر به صورت کلامی به گناه اعتراف می کند و آن را با صدای بلند بیان می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The Torah ends with Moses' final blessing to the people, after which he ascended Mount Nebo, which is identified with Mount Pisgah, on the eastern edge of the Jordan River.
[ترجمه گوگل]تورات با برکت نهایی موسی به مردم پایان می یابد و پس از آن او از کوه نبو که با کوه پیسگاه شناخته می شود در حاشیه شرقی رود اردن بالا رفت
[ترجمه ترگمان]تورات با دعای پایان موسی به مردم پایان یافت و پس از آن از کوه Nebo که با کوه Pisgah در کناره شرقی رودخانه اردن شناسایی شد، صعود کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. We have been discussing the Torah, or Pentateuch, and now we are moving on to the section of the Bible that is referred to as the Prophets.
[ترجمه گوگل]ما در مورد تورات یا پنج کتاب بحث کرده‌ایم و اکنون به بخش انجیل می‌رویم که از آن به عنوان پیامبران یاد می‌شود
[ترجمه ترگمان]ما در مورد تورات و اسفار خمسه بحث کرده ایم و اکنون در حال حرکت به سوی بخشی از کتاب مقدس هستیم که پیامبران نامیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. At the back of the synagogue, a pair of Persian carpets hangs alongside the cabinet that houses the Torah scrolls.
[ترجمه گوگل]در پشت کنیسه، یک جفت فرش ایرانی در کنار کابینتی که طومارهای تورات را در خود جای داده است آویزان شده است
[ترجمه ترگمان]در پشت کنیسه، یک جفت فرش های ایرانی در کنار گنجه، که روی آن طومارهای تورات گذاشته شده، آویزان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تورات (اسم)
torah

شریعت موسی (اسم)
torah

انگلیسی به انگلیسی

• first of three parts of the hebrew bible, pentateuch, five books of moses; leather scroll on which the pentateuch is inscribed; entire body of jewish scriptures and teachings (including written and oral laws)

پیشنهاد کاربران

تورات
مثال:
He put it in the ark with the scrolls of the Torah.
او آن را با طومارهای تورات در صندوقچه گذاشت.

بپرس