topmost

/ˈtɒpmoʊst//ˈtɒpməʊst/

معنی: بالاترین، اعلی، اعلی ترین
معانی دیگر: در بالاترین جا، بلندترین، فرازین

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: highest or farthest up.
متضاد: bottommost
مشابه: top, vertical

- sitting on the topmost step
[ترجمه گوگل] نشستن روی بالاترین پله
[ترجمه ترگمان] روی بالاترین پله نشست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. the topmost shelf
بالاترین تاقچه

2. We couldn't reach the apples on the topmost branches.
[ترجمه گوگل]نمی توانستیم به سیب های بالای شاخه ها برسیم
[ترجمه ترگمان]ما نمی توانستیم به سیب های روی بالاترین شاخه ها برسیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The topmost branches were full of birds.
[ترجمه گوگل]بالای شاخه ها پر از پرنده بود
[ترجمه ترگمان]The پر از پرندگان بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The topmost branches were still bathed in sunlight.
[ترجمه گوگل]بالاترین شاخه ها هنوز زیر نور خورشید غوطه ور بودند
[ترجمه ترگمان]بالاترین شاخه های درختان هنوز در زیر نور خورشید آب تنی می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A bird was singing in the topmost branches of the tree.
[ترجمه گوگل]پرنده ای در بالای شاخه های درخت آواز می خواند
[ترجمه ترگمان]پرنده ای در بالاترین شاخه های درخت آواز می خواند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Only the topmost branches were still gilded by daylight, the illuminated areas shrinking as the sun dropped below the misty horizon.
[ترجمه گوگل]فقط بالاترین شاخه ها هنوز در نور روز طلاکاری شده بودند، مناطق نورانی با پایین آمدن خورشید به زیر افق مه آلود کوچک می شدند
[ترجمه ترگمان]تنها topmost که در روشنایی روز روشن بود هنوز در روشنایی روز طلایی بودند و areas که خورشید از افق مه گرفته به پایین می تابید، کوچک می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The topmost edge of the sun was about to dip beyond the North Water.
[ترجمه گوگل]بالاترین لبه خورشید در آستانه فرو رفتن از آب شمال بود
[ترجمه ترگمان]بالاترین لبه خورشید در حال فرو رفتن در آن سوی آب بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The lower props are horizontal; the topmost prop is curved to follow the line of the girder.
[ترجمه گوگل]پایه های پایین افقی هستند بالاترین پایه منحنی است تا خط تیر را دنبال کند
[ترجمه ترگمان]لوازم صحنه پایین افقی هستند؛ بالاترین سطح پایه خمیده شده تا خط زنجیر را دنبال کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Across the street the topmost branches of the lime trees were tossing and swaying.
[ترجمه گوگل]آن سوی خیابان، شاخه های بالای درختان لیموترش می چرخیدند و تاب می خوردند
[ترجمه ترگمان]در آن سوی خیابان، بالاترین شاخه های درختان زیزفون تکان می خورد و تکان می خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Above him, the topmost twigs of the trees whispered interminably.
[ترجمه گوگل]بالای سرش، بالاترین شاخه‌های درختان بی‌وقفه زمزمه می‌کردند
[ترجمه ترگمان]بالای سرش، در بالای سر او، بلندترین شاخه درخت ها بی وقفه زمزمه می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. At last they came to the topmost ridge of the mountain, and there lay a great field of cloud ahead of them.
[ترجمه گوگل]سرانجام آنها به بالاترین خط الراس کوه رسیدند و میدان ابری بزرگی در جلوی آنها قرار داشت
[ترجمه ترگمان]سرانجام به بالاترین ستیغ کوه رسیدند و در مقابل آن ها یک مزرعه بزرگ از ابر قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. For example, the axes of the topmost driver and the middle driver or of the bottommost driver and the middle driver may intersect at an angle theta. in the azimuth plane.
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، محورهای بالاترین محرک و محرک میانی یا پایین ترین محرک و محرک وسط ممکن است در یک زاویه تتا تلاقی داشته باشند در صفحه آزیموت
[ترجمه ترگمان]برای مثال، محورهای بالاترین راننده و راننده وسطی یا راننده bottommost و راننده وسط ممکن است در یک تتا زاویه برخورد کنند در صفحه آزیموت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The building of the Bank of China is topmost in Hong Kong.
[ترجمه گوگل]ساختمان بانک چین برترین ساختمان هنگ کنگ است
[ترجمه ترگمان]ساختمان بانک چین در هنگ کنگ بالا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. If the make fails, look in the topmost directory for a makefile specific to your system.
[ترجمه گوگل]اگر ساخت ناموفق بود، در بالاترین دایرکتوری به دنبال یک فایل ساخت مخصوص سیستم خود بگردید
[ترجمه ترگمان]اگر این کار شکست خورد، به بالاترین شاخه برای یک makefile خاص به سیستم خود نگاه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بالاترین (صفت)
upmost, maximum, superlative, topmost, uppermost

اعلی (صفت)
super, nobby, supreme, topmost, superfine

اعلی ترین (صفت)
topmost

انگلیسی به انگلیسی

• highest, uppermost
the topmost thing in a group of things is the one that is highest or nearest the top.

پیشنهاد کاربران

بالاترین. بلندترین
مثال:
We made its topmost part its nethermost.
ما بلندترین قسمت آن را تبدیل به پایین ترین قسمت کردیم.
�جَعَلْنَا عَالِیَهَا سَافِلَهَا�

بپرس