topical

/ˈtɑːpɪkl̩//ˈtɒpɪkl̩/

وابسته به جای بخصوص، محلی، مکانی، جایگاهی، (پزشکی) موضعی، برحسب یا وابسته به موضوع، موضوعی، مقوله ای، مورد بحث روز، امروزی، اینجایی، زبانزد، با مناسبت، طب موضعی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: topically (adv.)
(1) تعریف: pertinent to topics of current interest.

(2) تعریف: in medicine, of, pertaining to, or designed for a particular part of the body.

- a topical ointment
[ترجمه گوگل] یک پماد موضعی
[ترجمه ترگمان] یک پماد موضعی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: of or pertaining to subdivisions of a written work.

- a topical outline
[ترجمه گوگل] طرح موضوعی
[ترجمه ترگمان] یک طرح کلی موضعی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. topical allusions in literature
اشارات مربوط به مطالب مورد بحث روز در ادبیات

2. topical anesthesia
بی حسی موضعی

3. topical remedy
درمان موضعی

4. The discussion focused on topical issues in medicine.
[ترجمه گوگل]بحث بر روی موضوعات مهم در پزشکی متمرکز شد
[ترجمه ترگمان]این بحث بر مسائل موضوعی در پزشکی متمرکز بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The magazine's aim is to discuss topical issues within a Christian framework.
[ترجمه گوگل]هدف این مجله بحث در مورد موضوعات موضوعی در چارچوب مسیحی است
[ترجمه ترگمان]هدف این مجله بررسی مسایل موضوعی درون یک چارچوب مسیحی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. This lotion is for topical application only.
[ترجمه گوگل]این لوسیون فقط برای استفاده موضعی است
[ترجمه ترگمان]این لوسیون فقط برای کاربرد موضعی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. In this chapter, we have opted for a topical format.
[ترجمه گوگل]در این فصل، ما یک قالب موضوعی را انتخاب کرده ایم
[ترجمه ترگمان]در این بخش، ما یک فرمت موضوعی انتخاب کرده ایم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Topical steroid requirement - To allow monitoring, topical steroids were prescribed by the investigator.
[ترجمه گوگل]نیاز به استروئید موضعی - برای اجازه دادن به نظارت، استروئیدهای موضعی توسط محقق تجویز شد
[ترجمه ترگمان]نیاز steroid Topical - برای اجازه نظارت، steroids موضعی توسط محقق تجویز شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Patients were allowed to use topical steroids and emollients as required.
[ترجمه گوگل]بیماران مجاز به استفاده از استروئیدها و نرم کننده های موضعی در صورت نیاز بودند
[ترجمه ترگمان]به بیماران اجازه داده شد از steroids موضعی و emollients مورد نیاز استفاده کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. In the 1970s, he recorded topical songs about Watergate and the Vietnam War.
[ترجمه گوگل]در دهه 1970، او آهنگ های موضعی در مورد واترگیت و جنگ ویتنام ضبط کرد
[ترجمه ترگمان]در دهه ۱۹۷۰، او آهنگ های موضوعی مربوط به واترگیت و جنگ ویتنام را ثبت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He is known for recording topical songs about social issues.
[ترجمه گوگل]او به خاطر ضبط آهنگ های موضوعی درباره مسائل اجتماعی شهرت دارد
[ترجمه ترگمان]او به خاطر ضبط ترانه های موضوعی در مورد مسائل اجتماعی مشهور است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The journal Public Money and Management contains topical articles covering the whole of the public sector.
[ترجمه گوگل]مجله پول عمومی و مدیریت حاوی مقالاتی است که کل بخش دولتی را پوشش می دهد
[ترجمه ترگمان]مجله پول و مدیریت عمومی حاوی مقالات موضوعی است که کل بخش دولتی را پوشش می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. They were advised to use topical steroids only on severely affected areas of skin, in accordance with our usual practice.
[ترجمه گوگل]به آنها توصیه شد که طبق روش معمول ما از استروئیدهای موضعی فقط در مناطق آسیب دیده شدید پوست استفاده کنند
[ترجمه ترگمان]به آن ها توصیه شد که تنها بر روی مناطق آسیب دیده از پوست، مطابق با روش معمول خود، از steroids موضعی استفاده کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Scientific Correspondence is for discussion of topical scientific matters, including those published in Nature, and for miscellaneous contributions.
[ترجمه گوگل]مکاتبات علمی برای بحث در مورد موضوعات علمی موضوعی، از جمله موارد منتشر شده در Nature، و برای مشارکت های متفرقه است
[ترجمه ترگمان]مکاتبات علمی برای بحث درباره موضوعات علمی موضوعی، از جمله آن هایی که در طبیعت منتشر شده اند، و برای کمک های متفرقه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. This explores historical discoveries and topical issues likely to appeal to pupils.
[ترجمه گوگل]این اکتشافات تاریخی و موضوعات موضوعی که احتمالاً برای دانش‌آموزان جذاب است را بررسی می‌کند
[ترجمه ترگمان]این موضوع به اکتشافات تاریخی و مسائل موضوعی می پردازد که احتمالا برای دانش آموزان جذاب خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• local, regional; current, popular; superficial, external
topical means relating to events that are happening at the time when you are speaking or writing.

پیشنهاد کاربران

✍ توضیح: Relating to current events or subjects of immediate relevance 📰
🔍 مترادف: Contemporary
✅ مثال: The speaker's presentation was highly topical, focusing on recent political changes.
مثالی از معنای موضعی در پزشکی:
It is a topical antibiotic useful against superficial skin infections
یک آنتی بیوتیک موضعی است که در برابر عفونت های سطحی پوست مفید است
مطرح بودن
this subject has recently become topical
این موضوع اخیرا مطرح شده است.
a subject that is topical is interesting because it is important at the present time
topical issues = مسائل/موضوعات روز
Injuries and fitness have been topical issues for some time now.
( پزشکی ) موضعی
به روز
وابسته به موضوعی به خصوص

بپرس