topic

/ˈtɑːpɪk//ˈtɒpɪk/

معنی: موضوع، سرفصل، مبحث
معانی دیگر: مقوله، باره، عنوان، (در اصل) طوبیقا، گنجینه ی مباحث و استدلال ها، مبحک، ضابطه

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a general subject of conversation or other discourse.
مترادف: issue, subject, text
مشابه: keynote, matter, point, question, theme, thesis

- Let's talk about another topic besides the war.
[ترجمه Helma] بیاید درمورد موضوع دیگه ای بعلاوه ی جنگ صحبت کنیم
|
[ترجمه گوگل] اجازه دهید در مورد موضوع دیگری غیر از جنگ صحبت کنیم
[ترجمه ترگمان] بیا راجع به موضوع دیگری غیر از جنگ صحبت کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The speaker talked mainly on the topic of advances in technology.
[ترجمه گوگل] سخنران عمدتاً در مورد موضوع پیشرفت فناوری صحبت کرد
[ترجمه ترگمان] سخنگو اساسا در مورد موضوع پیشرفت فن آوری صحبت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: a precisely-defined subject or theme of a piece of writing, or a part or section thereof.
مترادف: subject
مشابه: argument, concept, gist, idea, point, text, theme, thesis

- The professor gave us a choice of topics to write about.
[ترجمه Helma] پروفسور به ما چندین موضوع انتخابی برای نوشتن داد
|
[ترجمه گوگل] استاد به ما انتخابی از موضوعات داد تا بنویسیم
[ترجمه ترگمان] استاد به ما یک انتخاب از موضوعات برای نوشتن در مورد آن داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: a subdivision or heading, as in a written outline.
مشابه: heading, subdivision

جمله های نمونه

1. the topic of abortion generated a lot of heat
موضوع سقط جنین موجب مباحثات داغی شد.

2. the topic of our discussion today
موضوع بحث امروز ما

3. a contentious topic
موضوع بحث انگیز

4. our staple topic of conversation
موضوع اصلی مکالمات ما

5. keep to your topic and do not stray!
دنبال موضوعت را بگیر و منحرف نشو!

6. a talk on the topic of world peace
نطقی درباره ی صلح جهانی

7. abortion is a hot topic
سقط جنین تعمدی بحث داغی است.

8. his ideas on this topic seemed very cloudy
عقاید او در این باره خیلی مبهم به نظر می رسید.

9. she digressed from her main topic and spoke about money
او از موضوع اصلی خود منحرف شد و درباره ی پول حرف زد.

10. no need to immerge further into this topic
نیازی نیست که بیش از این وارد این موضوع بشوی.

11. your statements are not relevant to the topic of our discussions
اظهارات شما ربطی به موضوع مذاکرات ما ندارد.

12. this composition lacks continuity; the writer jumps from one topic to another
این انشا پیوستگی ندارد; نویسنده از یک موضوع به موضوع دیگر می پرد.

13. This topic requires a lot of deep thinking.
[ترجمه گوگل]این موضوع نیاز به تفکر عمیق زیادی دارد
[ترجمه ترگمان]این موضوع نیازمند تفکر عمیق زیادی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Let's switch to some other topic.
[ترجمه گوگل]بیایید به موضوع دیگری برویم
[ترجمه ترگمان]اجازه دهید به موضوع دیگری بپردازیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. I have discussed this topic in some detail.
[ترجمه گوگل]من در مورد این موضوع با جزئیات صحبت کرده ام
[ترجمه ترگمان]من در مورد این موضوع با جزئیات بحث کرده ام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. The topic for tonight's discussion is . . .
[ترجمه گوگل]موضوع بحث امشب این است
[ترجمه ترگمان] موضوع بحث امشب اینه که
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. Please keep your comments pertinent to the topic under discussion.
[ترجمه گوگل]لطفا نظرات خود را مرتبط با موضوع مورد بحث نگه دارید
[ترجمه ترگمان]لطفا نظرات خود را در مورد موضوع تحت بحث حفظ کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. The debate veered away from the main topic of discussion.
[ترجمه گوگل]بحث از موضوع اصلی بحث دور شد
[ترجمه ترگمان]بحث از موضوع اصلی بحث منحرف شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. The main topic of conversation was the big football match.
[ترجمه گوگل]موضوع اصلی گفتگو مسابقه بزرگ فوتبال بود
[ترجمه ترگمان]موضوع اصلی گفتگو، مسابقه بزرگ فوتبال بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

20. Our teaching is based largely on topic work.
[ترجمه گوگل]تدریس ما عمدتاً بر اساس کار موضوعی است
[ترجمه ترگمان]آموزش ما عمدتا بر روی کار موضوعی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

موضوع (اسم)
matter, object, subject, story, point, issue, subject matter, question, fable, plot, theme, problem, topic, leitmotiv, motif

سرفصل (اسم)
topic, rubric

مبحث (اسم)
subject, topic

تخصصی

[برق و الکترونیک] عنوان، موضوع
[ریاضیات] جدول، بحث، موضوع، عنوان، مبحث

انگلیسی به انگلیسی

• theme; subject of conversation
a topic is a particular subject that you write about or discuss.

پیشنهاد کاربران

موضوع، مبحث
مثال: The professor discussed various topics during the lecture.
استاد در طول سخنرانی، موضوعات مختلفی را بررسی کرد.
مبحث، موضوع
موضوع گفتگو
دوستان بهتر است از واژه عنوان استفاده نکنیم. عنوان و موضوع بسیار فرق دارند. ( عنوان title ) صرفا یک اسمی است که برای شعر، فیلم و . . . می گذارند. اما ( موضوع topic ) محتوای چیزی است که در مورد آن بحث می شود. این دوتا هم در دیکشنری فارسی هم در خارجی با هم فرق دارند. باید بین این دو تمایز قائل شد.
مقاله - پایان نامه
topic ( زبان‏شناسی )
واژه مصوب: مبتدا
تعریف: در ساخت اطلاع جمله، شخص یا چیزی که خبر دربارۀ آن است و نخستین سازۀ اصلی جمله به شمار می‏رود
عنوان, موضوع
جستار

بپرس