top level


افراد عالیرتبه، کهبدان، بلند پایه (ها)، توسط افراد عالیرتبه

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: (informal) of, by, or involving the highest level or rank, as in a business, government, or military organization.

جمله های نمونه

1. top-level officials of the ministry
افسران بلندپایه ی وزارتخانه

2. This has led to a range of top level employees including high powered vets, scientists and senior inspectors.
[ترجمه گوگل]این امر منجر به ایجاد طیف وسیعی از کارمندان سطح بالا از جمله دامپزشکان، دانشمندان و بازرسان ارشد شده است
[ترجمه ترگمان]این امر منجر به طیفی از کارکنان سطح بالا از جمله دامپزشکان، دانشمندان و بازرسان ارشد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The club are so concerned, they held a top level meeting this week to stop any more defections.
[ترجمه گوگل]باشگاه بسیار نگران است، آنها این هفته یک جلسه سطح بالا برگزار کردند تا جلوی هر گونه فرار بیشتر را بگیرند
[ترجمه ترگمان]این باشگاه خیلی نگران است، آن ها یک جلسه سطح بالا در این هفته برگزار کردند تا مانع از defections شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The top level, the strategical level, is required for tasks like route planning and estimating travel time.
[ترجمه گوگل]سطح بالا، سطح استراتژیک، برای کارهایی مانند برنامه ریزی مسیر و تخمین زمان سفر مورد نیاز است
[ترجمه ترگمان]سطح بالا، سطح استراتژیکی، برای وظایفی مانند برنامه ریزی مسیر و تخمین زمان سفر مورد نیاز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The top level of a drive is called the Root.
[ترجمه گوگل]سطح بالای یک درایو Root نامیده می شود
[ترجمه ترگمان]سطح بالای یک دیسک گردان نام روت نامیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. At the top level the games are very well handled.
[ترجمه گوگل]در سطح بالا بازی ها بسیار خوب مدیریت می شوند
[ترجمه ترگمان]در سطح بالا بازی ها به خوبی اداره می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Top level managers direct all computer-related activities in an organization.
[ترجمه گوگل]مدیران سطح بالا تمام فعالیت های مرتبط با کامپیوتر را در یک سازمان هدایت می کنند
[ترجمه ترگمان]مدیران سطح بالا همه فعالیت های مربوط به کامپیوتر را در یک سازمان هدایت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Were the top level bamboos awash by the time we got to Miyako?
[ترجمه گوگل]آیا تا زمانی که به میاکو رسیدیم، بامبوهای سطح بالا غرق شده بودند؟
[ترجمه ترگمان]وقتی به \"miyako\" رسیدیم، سطح بالا پر از چوب خیزران بود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Do we have enough high-powered talent below the top level?
[ترجمه گوگل]آیا ما به اندازه کافی استعداد پرقدرت زیر سطح بالا داریم؟
[ترجمه ترگمان]آیا ما استعداد قوی کافی در زیر سطح بالا داریم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The class now numbers about 000 and enjoys top level racing the world over.
[ترجمه گوگل]تعداد این کلاس در حال حاضر حدود 000 نفر است و از مسابقات سطح بالا در سراسر جهان لذت می برد
[ترجمه ترگمان]این کلاس در حال حاضر حدود ۱،۰۰۰ نفر است و از بالاترین سطح جهان در سراسر جهان برخوردار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Instead the party will set up a top level group to investigate prostitution and draw up plans for new laws.
[ترجمه گوگل]در عوض، حزب یک گروه سطح بالا را برای تحقیق در مورد فحشا و تدوین برنامه هایی برای قوانین جدید تشکیل خواهد داد
[ترجمه ترگمان]در عوض، این حزب یک گروه عالی رتبه را تشکیل خواهد داد تا در مورد فحشا تحقیق کرده و طرح هایی برای قوانین جدید ترسیم نماید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Perched at the top level is one large unit.
[ترجمه گوگل]یک واحد بزرگ در سطح بالایی قرار دارد
[ترجمه ترگمان]Perched در سطح بالا یک واحد بزرگ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. In this model the top level represents strategic information used to govern the long-term behaviour of the organisation.
[ترجمه گوگل]در این مدل سطح بالا نشان دهنده اطلاعات استراتژیک است که برای اداره رفتار بلندمدت سازمان استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]در این مدل سطح بالا نشان دهنده اطلاعات استراتژیک مورد استفاده برای کنترل رفتار بلند مدت سازمان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. We want to stay at the top level while doing the same things we did 40 years ago.
[ترجمه گوگل]ما می خواهیم در سطح بالا بمانیم در حالی که همان کارهایی را انجام می دهیم که 40 سال پیش انجام می دادیم
[ترجمه ترگمان]ما می خواهیم در سطح بالایی بمانیم در حالی که همان کارهایی را که ۴۰ سال پیش انجام دادیم انجام دهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• a top-level discussion or activity is one that involves the people with the greatest amount of power and authority in an organization, group, or country.

پیشنهاد کاربران

سطح بالا. رده ی بالا. بسیار مهم. تراز اول
مثال:
top - level bank executives
مدیران بانکهای بسیار مهم و رده بالا
از همه مهمتر
بسیار مهم
راس امورات
در بالاترین سطح
افراد عالی رتبه ، بلند پایه ( ها )
the higher in the building or penthous

بپرس