top it off

پیشنهاد کاربران

Slang : top it off : fill it completely
پُرِپُرِش کن .
fill up a partly full tank with fuel.
"check the fluid reservoir and top it off if necessary"
مثلا باک را پر بنزین کن
لیوان را پر نوشابه کن
ودرنهایت
در حسن ختام
and to top it off, he quoted Mark Twain.
و به عنوان حسن ختام، او جمله ای از مارک تواین نقل کرد.
تازشم
used to indicate a final thing that happened that was even better, worse, etc. , than what happened before
آخر از همه
to top it off her house is always spotless!
بعد از آن همه تعریفی که وی ازآن خانم کرد، درآخراین رانیزاضافه کرد که:"بالاترازهمه خانه ی او همیشه بی عیب ونقص است. "
بالاتر از همه
بدتر ار همه

بپرس