• : تعریف: outstanding or superior; first-rate. • مشابه: boss
جمله های نمونه
1. a top-flight engineer
یک مهندس درجه یک
مترادف ها
بالاترین موفقیت (اسم)
top flight
انگلیسی به انگلیسی
• excellent, first-rate
پیشنهاد کاربران
1 - the top flight idiom UK the highest level in a job or sport اصطلاح، انگلیسی بریتانیایی بالاترین سطح در یک شغل یا ورزش The Sheffield Eagles move down to the second division after two seasons in the top flight. ... [مشاهده متن کامل]
2 - top - flight adjective [ before noun] highest in standard or quality: صفت ( قبل از اسم ) بالاترین استاندارد یا کیفیت: He's one of our top - flight engineers. He wasn't considered a top - flight manager.
این کلمه در دو ساختار دستوری �اسم� و �صفت� به کار می رود: 1 - ( As a noun ) : the highest rank or level بالاترین سطح یا رتبه Example: 👇 Anyone who aspires to be at the topflight end of international competition must be in a high state of training. ... [مشاهده متن کامل]
هر کسی که آرزو می کند در رقابت های بین المللی در بالاترین رتبه قرار گیرد، باید در عالی ترین سطح آموزش باشد. 2 - ( As an adjective ) : of the highest rank or level مربوط به بالاترین سطح یا رتبه Example: 👇 I am not referring exclusively to topflight directors or well qualified people who can take their expertise abroad. من به طور انحصاری به مدیران ارشد ( که در بالاترین سطح و رتبه هستند ) یا افراد واجد شرایطی که می توانند تخصص خود را به خارج از کشور منتقل کنند، اشاره نمی کنم.
( عامیانه ) دارای بهترین کیفیت، درجه یک، رتبه اول، لیگ برتر. مثال: Oh damn, that burger was top flight She's in the top flight of journalists This is the team's first season back in the top flight for more than 60 years
بالاترین سطح، مثلا بالاترین سطح فوتبال انگلیس که میشه لیگ برتر