toothless

/ˈtuːθləs//ˈtuːθləs/

معنی: بی دندان، بدون دندانه
معانی دیگر: مج، بچه گانه

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of tooth.

جمله های نمونه

1. He gave us a toothless grin.
[ترجمه گوگل]پوزخند بی دندانی به ما زد
[ترجمه ترگمان]او به ما یک پوزخند بی دندان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. This well-intentioned but toothless law will do nothing to improve the situation.
[ترجمه گوگل]این قانون خوش نیت اما بی دندان هیچ کمکی به بهبود وضعیت نخواهد کرد
[ترجمه ترگمان]این قانون حسن نیت اما بی دندان کاری برای بهبود وضعیت نخواهد داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. In his view, the Commission remains a toothless and ineffectual body.
[ترجمه گوگل]به نظر او، کمیسیون همچنان بدنه ای بی دندان و بی اثر است
[ترجمه ترگمان]به نظر او این کمیسیون یک بدن بی دندان و بی فایده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She gave us a toothless grin.
[ترجمه گوگل]پوزخندی بی دندان به ما زد
[ترجمه ترگمان]او یک پوزخند بی دندان به ما زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The old man smiled to reveal toothless gums.
[ترجمه گوگل]پیرمرد لبخندی زد تا لثه های بی دندان را آشکار کند
[ترجمه ترگمان]پیرمرد لبخند زد و دندان های بی دندان خود را آشکار ساخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. His grandmother watched, her toothless mouth agape.
[ترجمه گوگل]مادربزرگش با دهان بی دندانش باز نگاه می کرد
[ترجمه ترگمان]مادر بزرگش مات و مبهوت نگاهش می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The Duke was revelling in the occasion, his toothless mouth curved up in a great leer like the mask of comedy.
[ترجمه گوگل]دوک از این مناسبت لذت می برد، دهان بی دندانش در لحن بزرگی مانند نقاب کمدی خمیده بود
[ترجمه ترگمان]در این موقعیت، دوک revelling شده بود، دهان بی دندان مثل ماسک کمدی به نظر می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. These women were old and toothless at a young age, their eyes bereft of hope.
[ترجمه گوگل]این زنان در سنین جوانی پیر و بی دندان بودند و چشمانشان بی امید بود
[ترجمه ترگمان]این زن ها پیر و بی دندان بودند، چشمانشان از امید محروم شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Then I saw her toothless gums.
[ترجمه گوگل]بعد لثه های بی دندانش را دیدم
[ترجمه ترگمان] بعدش دیدم که her toothless
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. And she saw old Billy, his toothless gums mumbling away at the mashed-up food she spooned into his mouth.
[ترجمه گوگل]و بیلی پیر را دید که لثه های بی دندانش در حال زمزمه کردن غذای له شده ای بود که با قاشق در دهانش می ریخت
[ترجمه ترگمان]و بیلی پیر را دیده بود، gums toothless را با دهان پر از غذایی که توی دهانش پاشیده بود با دهان باز می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Sugden warned that independent bodies would become toothless if they were constantly overruled by the government.
[ترجمه گوگل]ساگدن هشدار داد که اگر نهادهای مستقل به طور مداوم توسط دولت نادیده گرفته شوند، بی دندان خواهند شد
[ترجمه ترگمان]Sugden هشدار داد که اگر دولت به طور مداوم از سوی دولت رد شود، ارگان های مستقل بی دندان خواهند شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He pushed into the dry toothless mouth that constricted like the elastic cuff of a pajama sleeve.
[ترجمه گوگل]او به دهان خشک بدون دندانی که مانند کاف الاستیک آستین پیژامه منقبض شده بود فشار داد
[ترجمه ترگمان]او دهانش را باز کرد و به دهان خشک و بی دندان که مثل آستین پیراهن خوابش تنگ شده بود فشار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A toothless old man from Baku, his double-breasted jacket beribboned with the medals of two world wars, looked dazed.
[ترجمه گوگل]پیرمردی بی دندان از باکو که ژاکت دو سینه اش با مدال های دو جنگ جهانی پوشیده شده بود، مات و مبهوت به نظر می رسید
[ترجمه ترگمان]یک پیرمرد بی دندان که با مدال های دو قهرمان جهان شده بود، گیج و منگ شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Congress has passed several toothless gun control laws.
[ترجمه گوگل]کنگره چندین قانون کنترل اسلحه بدون دندان را تصویب کرده است
[ترجمه ترگمان]کنگره چندین قانون کنترل اسلحه را تصویب کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بی دندان (صفت)
toothless

بدون دندانه (صفت)
toothless

انگلیسی به انگلیسی

• lacking teeth
if someone is toothless, they have no teeth.
if an organization or official group is toothless, it has no real power.

پیشنهاد کاربران

بی بخار
اصطلاح عامیانه، استعاری
کسی یا چیزی که فاقد قدرت، نفوذ یا اثربخشی است.
این نشان دهنده فقدان توانایی یا قدرت است.
مثال؛
The toothless government was unable to enforce its policies.
In a discussion about negotiations, someone might say, “Without leverage, you’ll end up with a toothless agreement. ”
...
[مشاهده متن کامل]

A person describing a weak argument might say, “His points were toothless and easily refuted. ”

گاها به معنی کسی که قدرتی نداره مثلا I may be the princess of Dragon Stone but I am toothless. شاید من پرنسس دراگون استون باشم ولی فاقد قدرت هستم. مخصوصا قدرتی که دیگران اطاعت کنند.
بیخود ( فاقد قدرت واقعی )
بر اساس فرهنگ هزاره:
( قانون ) فاقد قدرت اجرایی
بی تاثیر ،

بپرس