toothed

/ˈtuːθt//tuːθt/

معنی: مضرس
معانی دیگر: دارای نوع یا تعداد بخصوصی دندانه یا تضریس یا دندان، دندانه دندانه، کنگرهدار

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: having teeth or projections like teeth, usu. of a specified kind or quantity (often used in combination).

- sharp-toothed
[ترجمه گوگل] تیز دندان
[ترجمه ترگمان] دندون تیز
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. toothed sleeve
بوش هزار خار

2. a toothed knife
چاقوی دندانه دار (دم اره ای)

3. a toothed wheel
چرخ دنده دار (دندانه دار)

4. This toothed wheel should be meshed with that one.
[ترجمه گوگل]این چرخ دندانه دار باید با آن یکی مشبک شود
[ترجمه ترگمان]این چرخ دندانه دار را باید با آن یکی ترکیب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The motor was driven by a toothed belt.
[ترجمه گوگل]موتور توسط یک تسمه دندانه دار به حرکت در می آمد
[ترجمه ترگمان]موتور آن را با تسمه نخ پیچ کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Top predators, such as toothed whales and dolphins, can accumulate large quantities in their tissues if they keep eating contaminated prey.
[ترجمه گوگل]شکارچیان برتر، مانند نهنگ‌های دندان‌دار و دلفین‌ها، اگر به خوردن طعمه‌های آلوده ادامه دهند، می‌توانند مقادیر زیادی را در بافت‌های خود جمع کنند
[ترجمه ترگمان]شکارچیان بالا مانند وال دندان و دلفین ها می توانند مقادیر زیادی در بافته ای خود جمع کنند اگر که طعمه آلوده خود را حفظ کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The toothed whales have a set of teeth which they use to grasp large and quick-moving prey, mainly squid or fish.
[ترجمه گوگل]نهنگ‌های دندان‌دار مجموعه‌ای از دندان‌ها دارند که از آنها برای گرفتن طعمه‌های بزرگ و سریع، عمدتاً ماهی مرکب یا ماهی استفاده می‌کنند
[ترجمه ترگمان]نهنگ دندان دار مجموعه ای از دندان ها دارند که برای درک شکار سریع و سریع، عمدتا مرکب از ماهی مرکب یا ماهی استفاده می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Several toothed whales, of which only dolphins have been thoroughly studied, have evolved sophisticated echo-sounding equipment in their heads.
[ترجمه گوگل]چندین نهنگ دندان‌دار، که فقط دلفین‌ها به طور کامل مورد مطالعه قرار گرفته‌اند، تجهیزات پیچیده‌ای برای صداگذاری پژواک در سر خود ساخته‌اند
[ترجمه ترگمان]چندین نهنگ دندان دار که تنها دلفین ها به طور کامل مطالعه شده اند، تجهیزات پیچیده به صدا در سرشان ایجاد کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Beneath us, the descents were toothed with jagged rock.
[ترجمه گوگل]زیر ما، فرودها با سنگ دندانه دار بود
[ترجمه ترگمان]در زیر ما، descents با سنگ دندانه دار تیز شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Sprocket: round, toothed object that turns on an axel.
[ترجمه گوگل]چرخ زنجیر: جسم گرد و دندانه دار که روی محور می چرخد
[ترجمه ترگمان]Sprocket: گرد و خاک toothed که بر روی یک axel ظاهر می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Other toothed whales are bottlenose, the beaked whale, and the white whale.
[ترجمه گوگل]دیگر نهنگ های دندان دار عبارتند از: بطری، نهنگ منقاری و نهنگ سفید
[ترجمه ترگمان]واله ای دندان دیگر واله ای نوک تیز و واله ای نوک تیز و وال سفید هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The reliability design of toothed belts gearing was studied.
[ترجمه گوگل]طراحی قابلیت اطمینان چرخ دنده های تسمه دندانه دار مورد مطالعه قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]طراحی قابلیت اطمینان از gearing toothed مورد مطالعه قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The involute gear transmission precision hard - toothed surface device has dominated.
[ترجمه گوگل]دستگاه سطح دندانه دار با دقت انتقال دنده پیچ در پیچ غالب شده است
[ترجمه ترگمان]جعبه دنده انتقال با دقت انتقال با دقت بالای دستگاه، تحت سلطه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The gear sector, toothed roller, or stud meshes with the worm.
[ترجمه گوگل]بخش چرخ دنده، غلتک دندانه دار یا گل میخ با کرم در هم می آمیزد
[ترجمه ترگمان]بخش دنده، roller دندان دار یا حلقه های زنبور عسل با کرم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The toothed whale has a large square head with a cavity that contains the so - called spermaceti.
[ترجمه گوگل]نهنگ دندان دار دارای یک سر مربع بزرگ با حفره ای است که حاوی اسپرماستی نامیده می شود
[ترجمه ترگمان]وال دندان سر مربع بزرگی با یک حفره دارد که حاوی روغن وال است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مضرس (صفت)
jagged, serrate, dentate, denticulated, ridged, toothed, ridgy, runcinate, serrulate, serrulated

تخصصی

[ریاضیات] دندانه دار، اره ای

انگلیسی به انگلیسی

• having teeth

پیشنهاد کاربران

بپرس