• : تعریف: a brush with a short narrow head and a long handle, used to clean the teeth.
جمله های نمونه
1. As soon as the bristles on your toothbrush begin to wear, throw it out.
[ترجمه محمد مسرور] به محض اینکه نخ های مسواکتان شروع به کنده شدن کنند، آن را دور بیندازید.
|
[ترجمه گوگل]به محض اینکه موهای مسواک شما شروع به سایش کرد، آن را بیرون بیندازید [ترجمه ترگمان]به محض اینکه موهای مسواک تو شروع به پوشیدن کند، آن را بیرون می اندازم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Have you brought your toothbrush with you?
[ترجمه محمد مسرور] مسواکت را با خودت آوردی؟
|
[ترجمه گوگل]آیا مسواک خود را با خود آورده اید؟ [ترجمه ترگمان]مسواکت رو هم با خودت آوردی؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه گوگل]مسواک من در حال از دست دادن موهایش است [ترجمه ترگمان]مسواک من موهایش را از دست می دهد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Don't forget to pack your toothbrush!
[ترجمه گوگل]فراموش نکنید که مسواک خود را بسته بندی کنید! [ترجمه ترگمان]فراموش نکن که مسواکت رو جمع و جور کنی! [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. He has refused to let me use his toothbrush.
[ترجمه گوگل]او به من اجازه استفاده از مسواک خود را رد کرده است [ترجمه ترگمان]او حاضر نشد از من اجازه استفاده از مسواک خود را بدهد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. My toothbrush has blue and white plastic bristles.
[ترجمه گوگل]مسواک من دارای موهای پلاستیکی آبی و سفید است [ترجمه ترگمان]مسواک من یک رنگ آبی و سفید دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The toothbrush gently removes plaque without damaging the gums.
[ترجمه گوگل]مسواک به آرامی پلاک ها را بدون آسیب رساندن به لثه ها از بین می برد [ترجمه ترگمان]مسواک به آرامی پلاک را بدون آسیب زدن به the پاک می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. He put his toothbrush down and rinsed his mouth out.
[ترجمه گوگل]مسواکشو گذاشت پایین و دهنش رو شست [ترجمه ترگمان]مسواکش را گذاشت و دهانش را پاک کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Wetting the toothbrush before you put the toothpaste on makes the bristles softer.
[ترجمه گوگل]خیس کردن مسواک قبل از قرار دادن خمیردندان باعث نرم شدن موها می شود [ترجمه ترگمان]مسواک زدن مسواک را قبل از این که خمیر دندان را تمیز کنید، نرم تر کنید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Passport, tickets, money, toothbrush, sun cream, sun glasses - for which, see elsewhere in this issue.
[ترجمه گوگل]گذرنامه، بلیط، پول، مسواک، کرم ضد آفتاب، عینک آفتابی - که برای آن، در جای دیگر این شماره ببینید [ترجمه ترگمان]پاسپورت، بلیط، پول، مسواک، کرم خورشید، عینک آفتابی - که در جای دیگری در این زمینه می بینید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The ivory toothbrush is 3/4 of an inch long.
[ترجمه گوگل]طول مسواک عاج 3/4 اینچ است [ترجمه ترگمان]مسواک عاج ۳ \/ ۴ اینچ طول دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Alice kept a gown, robe, toothbrush and other accessories in the private guest room for such times.
[ترجمه گوگل]آلیس برای چنین مواقعی یک روپوش، روپوش، مسواک و سایر لوازم جانبی را در اتاق مهمان خصوصی نگه می داشت [ترجمه ترگمان]الیس لباس، ردا، مسواک و دیگر لوازم جانبی را برای چنین مواقعی حفظ کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The bad yellow-eyed woman made me take my toothbrush in case I got carted off to pokey.
[ترجمه گوگل]زن بد چشم زرد مرا وادار کرد که مسواکم را بردارم تا در صورت گاری به پوکی بروم [ترجمه ترگمان]اون زن چشم زرد رنگ منو مجبور کرد تا اگه منو به زور به زندان بردن ببره [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Consider using an electric toothbrush, which removes plaque more effectively than a traditional one.
[ترجمه گوگل]استفاده از مسواک برقی را در نظر بگیرید، که پلاک را به طور موثرتری نسبت به مسواک سنتی از بین می برد [ترجمه ترگمان]استفاده از یک مسواک الکتریکی را در نظر بگیرید، که پلاک را به طور موثرتر از یک مسواک سنتی پاک می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
مسواک (اسم)
toothbrush
مسواک دندان (اسم)
toothbrush
انگلیسی به انگلیسی
• small brush for cleaning the teeth a toothbrush is a small brush used for cleaning your teeth. small brush with a handle used to clean one's teeth
پیشنهاد کاربران
toothbrush ( n ) ( tuθbrʌʃ ) =a small brush for cleaning your teeth