toolbox

/ˈtuːlˌbɑːks//ˈtuːlbɒks/

معنی: جعبه ابزار
معانی دیگر: جعبه ی آچار، جعبه ی ابزار

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a portable, usu. compartmentalized container for hand tools.

جمله های نمونه

1. A good toolbox is a handy thing to have in any house.
[ترجمه گوگل]یک جعبه ابزار خوب یک چیز مفید در هر خانه ای است
[ترجمه ترگمان]یک جعبه ابزار خوب کار مفیدی است که باید در هر خانه داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The default toolbox contains tools for drawing lots of different shapes.
[ترجمه گوگل]جعبه ابزار پیش فرض حاوی ابزارهایی برای ترسیم تعداد زیادی اشکال مختلف است
[ترجمه ترگمان]جعبه ابزار پیش فرض حاوی ابزارهایی برای طراحی اشکال مختلف است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Don't lift that toolbox - you'll do yourself an injury !
[ترجمه گوگل]آن جعبه ابزار را بلند نکنید - به خودتان صدمه می زنید!
[ترجمه ترگمان]اون جعبه ابزار رو بلند نکن - خودت رو زخمی می کنی!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He swung his wooden toolbox into the engine bay and laid it on the cylinder block.
[ترجمه گوگل]جعبه ابزار چوبی خود را به داخل محفظه موتور برد و آن را روی بلوک سیلندر گذاشت
[ترجمه ترگمان]جعبه چوبی خود را به داخل موتور انداخت و آن را روی استوانه گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. There is already a toolbox item creator registered for the format'{ 0 } '.
[ترجمه گوگل]قبلاً یک سازنده آیتم جعبه ابزار برای قالب "{ 0 } " ثبت شده است
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر یک سازنده موردی وجود دارد که برای فرمت { ۰ } ثبت شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Toolbox controls for creating entities, associations, and inheritance relationships.
[ترجمه گوگل]کنترل های جعبه ابزار برای ایجاد موجودیت ها، انجمن ها و روابط ارثی
[ترجمه ترگمان]جعبه ابزار ایجاد نهادها، انجمن ها، و روابط وراثت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A good toolbox is handy thing to have in the house.
[ترجمه گوگل]یک جعبه ابزار خوب چیز مفیدی برای داشتن در خانه است
[ترجمه ترگمان]یک جعبه ابزار خوب برای داشتن در خانه مفید است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Property Toolbox error, which may be caused by an invalid value.
[ترجمه گوگل]خطای Property Toolbox، که ممکن است به دلیل یک مقدار نامعتبر باشد
[ترجمه ترگمان]خطای جعبه ابزار اموال، که ممکن است ناشی از یک مقدار نامعتبر باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. MATLAB and Robust Control Toolbox were used for the simulation analyse of the vehicle seat system.
[ترجمه گوگل]MATLAB و جعبه ابزار کنترل قوی برای تحلیل شبیه سازی سیستم صندلی خودرو استفاده شد
[ترجمه ترگمان]نرم افزار MATLAB و جعبه ابزار کنترل قوی برای تحلیل شبیه سازی سیستم صندلی خودرو استفاده شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Use the optimization toolbox of MATLAB to synthesize a hybrid drive five-bar mechanism to realize the preconcerted trace .
[ترجمه Elina] لطفا چکش را در جعبه ابزار بگذارید
|
[ترجمه گوگل]از جعبه ابزار بهینه سازی متلب برای سنتز مکانیزم پنج نواری درایو هیبریدی استفاده کنید تا ردی از پیش هماهنگ شده را درک کنید
[ترجمه ترگمان]از جعبه ابزار بهینه سازی MATLAB استفاده کنید تا یک مکانیزم پنج میله ای برای تشخیص ردیابی preconcerted استفاده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Instead, "What we need is a toolbox that's full of techniques that we can fit and choose for the stressor in the present moment, " he said.
[ترجمه گوگل]در عوض، او گفت: «آنچه که ما نیاز داریم، جعبه ابزاری است که پر از تکنیک‌هایی باشد که بتوانیم آن‌ها را برای عامل استرس‌زا در لحظه حال انتخاب کنیم
[ترجمه ترگمان]او گفت: \"در عوض،\" آنچه که ما نیاز داریم یک جعبه ابزار است که پر از تکنیک هایی است که ما می توانیم در حال حاضر برای عامل استرس زا انتخاب و انتخاب کنیم \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. This paper presents a Genetic Algorithm Toolbox for SCILAB(GATS), which is a scientific computing and simulation language.
[ترجمه گوگل]این مقاله یک جعبه ابزار الگوریتم ژنتیک برای SCILAB (GATS) ارائه می‌کند که یک زبان محاسباتی و شبیه‌سازی علمی است
[ترجمه ترگمان]این مقاله یک جعبه ابزار الگوریتم ژنتیک را برای SCILAB (GATS)، که یک زبان محاسبه علمی و شبیه سازی است، ارایه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Nonsampling Contourlet toolbox, which has a large number of source code.
[ترجمه گوگل]جعبه ابزار Contourlet غیر نمونه برداری که تعداد زیادی کد منبع دارد
[ترجمه ترگمان]جعبه ابزار nonsampling contourlet، که تعداد زیادی کد منبع دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Dock the Toolbox at the edge of a parent frame.
[ترجمه گوگل]جعبه ابزار را در لبه قاب والد قرار دهید
[ترجمه ترگمان]جعبه ابزار را در لبه یک قاب والد قرار دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The metal of the gear-casing vibrated before her eyes, rattling the spanners in an open toolbox.
[ترجمه گوگل]فلز جعبه دنده جلوی چشمانش می لرزید و آچارهای جعبه ابزار باز را تکان می داد
[ترجمه ترگمان]فلز روی دنده به لرزه افتاد و the را که در جعبه باز شده بود تکان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. She scrounged around in the tool box for a tack or nail to hang the notice up with.
[ترجمه گوگل]او در جعبه ابزار به دنبال چسب یا میخ رفت تا اعلان را آویزان کند
[ترجمه ترگمان]او در جعبه ابزار گیر کرد تا راه را کج کند و یا آن را آویزان کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. My tools box switched to his.
[ترجمه گوگل]جعبه ابزار من به او تبدیل شد
[ترجمه ترگمان]جعبه ابزار من به سمت او تغییر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. She fished in her tool box for the right spanner.
[ترجمه گوگل]او در جعبه ابزار خود برای آچار مناسب ماهیگیری کرد
[ترجمه ترگمان]جعبه ابزار آلات و spanner را بیرون کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. He took a spanner from his tool box and tightened up the bolts on the gate.
[ترجمه گوگل]او یک آچار از جعبه ابزارش برداشت و پیچ های دروازه را محکم کرد
[ترجمه ترگمان]آچار را از جعبه بیرون آورد و کلون در را محکم بست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

20. A tool box, a pair of tongs and a hammer lie on carpet.
[ترجمه گوگل]یک جعبه ابزار، یک جفت انبر و یک چکش روی فرش قرار دارد
[ترجمه ترگمان]یک جعبه ابزار، یک انبر و یک چکش روی فرش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

21. Two pairs of scissors are missing from my tool box.
[ترجمه گوگل]دو جفت قیچی از جعبه ابزار من گم شده است
[ترجمه ترگمان]دو جفت قیچی از جعبه ابزار من گم شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

22. Robust design tool box development for power generation.
[ترجمه گوگل]توسعه جعبه ابزار طراحی قوی برای تولید برق
[ترجمه ترگمان]طراحی قدرتمند ساخت ابزار برای تولید برق
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

23. Every successful private investigator has a tool box.
[ترجمه گوگل]هر محقق خصوصی موفق یک جعبه ابزار دارد
[ترجمه ترگمان]هر کارآگاه خصوصی موفق یک جعبه ابزار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

24. Plastic Tool Box, Organizer, Modular Drawers, Industrial Organizer Bins. Plastic Products.
[ترجمه گوگل]جعبه ابزار پلاستیکی، سازمان دهنده، کشوهای مدولار، سطل های سازمان دهنده صنعتی محصولات پلاستیکی
[ترجمه ترگمان]جعبه ابزار پلاستیکی، سازمان دهنده، drawers مدولار، Organizer صنعتی محصولات پلاستیکی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

25. Put the hammer into the tool box, please.
[ترجمه گوگل]لطفا چکش را داخل جعبه ابزار قرار دهید
[ترجمه ترگمان]لطفا چکش را در جعبه ابزار بگذارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

26. The company mainly produces items such as: large pile-driver on the cylinder, water pumps of the pump, and machine tool box, and so on.
[ترجمه گوگل]این شرکت عمدتاً اقلامی مانند: شمع‌گردان بزرگ روی سیلندر، پمپ آب پمپ و جعبه ماشین ابزار و را تولید می‌کند
[ترجمه ترگمان]این شرکت عمدتا اقلامی از قبیل: درایور های بزرگ روی سیلندر، پمپ های آب پمپ و جعبه ابزار ماشین و غیره را تولید می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

27. CBAC is not only a form additional function, but also a more complicated and safe tool box.
[ترجمه گوگل]CBAC نه تنها یک عملکرد اضافی است، بلکه یک جعبه ابزار پیچیده تر و ایمن است
[ترجمه ترگمان]CBAC نه تنها یک تابع اضافی، بلکه یک جعبه ابزار پیچیده تر و ایمن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

28. There is a lot of tools in my tool storage unit (tool chest, tool box).
[ترجمه گوگل]ابزارهای زیادی در واحد ذخیره سازی ابزار من (صفحه جعبه ابزار، جعبه ابزار) وجود دارد
[ترجمه ترگمان]ابزارهای زیادی در واحد ذخیره ابزار (صندوق ابزار، جعبه ابزار)وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

29. There are numerous tools in my tool stortheir age unit (tool chest tool box).
[ترجمه گوگل]ابزارهای متعددی در انبار ابزار من وجود دارد
[ترجمه ترگمان]ابزارهای متعددی در دستگاه age stortheir ابزار (جعبه ابزار قفسه سینه ابزار)وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

30. There a variety of tools in my tool storage unit (tool chest; tool box).
[ترجمه گوگل]ابزارهای مختلفی در واحد ذخیره ابزار من وجود دارد (صفحه جعبه ابزار، جعبه ابزار)
[ترجمه ترگمان]ابزارهای مختلفی در واحد ذخیره ابزار (صندوق ابزار؛ جعبه ابزار)وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

جعبه ابزار (اسم)
toolbox, workbox

تخصصی

[شیمی] جعبه ابزار
[کامپیوتر] جعبه ابزار .
[مهندسی گاز] جعبه ابزار
[کامپیوتر] جعبه ابزار مجموعه ای از تصاویر کوچک که فرمانهای پر کار را نشان می دهد . جعبه ابزار ممکن است در بالا یا کنار صفحه نمایش نشان داده شود .البته می توانید این جعبه را با ماوس در هر جای مورد نظری قرار دهید . گاهی برنامه های بسیار پیچیده ی نقاشی و عکاسی دارای چندین جعبه ابزار هستند که ابزار های مشابه در آن گروه بندی شده اند .

انگلیسی به انگلیسی

• case where tools are stored
special box for work utensils; group of utility programs used for computer file management
a tool box is a metal or plastic box which contains general tools that you need at home, for example for repairing your house or car.

پیشنهاد کاربران

toolbox ( n ) ( tulbɑks ) =a box with a lid for keeping tools in
toolbox
toolbox = جعبه ابزار
toolbox
ابزار آلات مختلف به انگلیسی:
toolbox = جعبه ابزار
bolt = پیچ 🔩
screw = پیچ
❗️نکته: هم screw و هم bolt به معنای پیچ هستند اما تفاوت آنها در این است که bolt به مهره و واشر برای سفت شدن نیاز دارد اما screw بدون مهره و واشر سفت می شود
...
[مشاهده متن کامل]

nut = مهره
nail = میخ
washer = واشر
screwdriver = پیچ گوشتی 🪛
Philips screwdriver = پیچ گوشتی چهارسو
flathead screwdriver / slotted screwdriver / flat blade screwdriver = پیچ گوشتی دو سو
bradawl = درفش
wrench ( American ) / spanner ( British ) = آچار
adjustable spanner ( British ) / monkey wrench ( American ) = آچار فرانسه
pipe wrench = آچار شلاقی
hammer = چکش 🔨
claw = میخ کشِ چکش
mallet = پتک
saw / handsaw = اره 🪚
chainsaw = اره برقی
circular saw = اره گرد، اره چرخی
hacksaw = اره آهن بُر
coping saw = اره مویی
two man saw = اره دو دست
ax / axe =تبر 🪓
wirecutter = سیم چین
pliers = انبردست
needle - nose pliers / long - nose pliers / snipe - nose pliers = دَم باریک
angle grinder = سنگ فرز
drill = درل
electric drill = دریل برقی
bit = مته
paint roller = غلطک رنگ زنی
utility knife = کاتر، تیغ موکت بری
file = سوهان
flashlight = چراغ قوه 🔦
plastering trowel = ماله گچ کاری، ماله کشته کشی
trowel = بیلچه
shovel = بیل
spade = بیل
❗️تفاوت بین spade و shovel را با یه سرچ ساده در گوگل می توانید مشاهده کنید
plane = رنده نجاری
spirit level = تراز، تراز سنج
vice ( British ) / vise ( American ) = گیره
❗️این گیره با گیره های معمولی که به طور روزمره از آنها استفاده می کنیم فرق دارد. عکس های آن را با سرچ در گوگل مشاهده کنید
tape measure = متر ( نواری )
rake = چنگک
wheelbarrow / barrow = فرغون

گنجه
مجموعه ابزار

بپرس