• : تعریف: a portable, usu. compartmentalized container for hand tools.
جمله های نمونه
1. A good toolbox is a handy thing to have in any house.
[ترجمه گوگل]یک جعبه ابزار خوب یک چیز مفید در هر خانه ای است [ترجمه ترگمان]یک جعبه ابزار خوب کار مفیدی است که باید در هر خانه داشته باشد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. The default toolbox contains tools for drawing lots of different shapes.
[ترجمه گوگل]جعبه ابزار پیش فرض حاوی ابزارهایی برای ترسیم تعداد زیادی اشکال مختلف است [ترجمه ترگمان]جعبه ابزار پیش فرض حاوی ابزارهایی برای طراحی اشکال مختلف است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Don't lift that toolbox - you'll do yourself an injury !
[ترجمه گوگل]آن جعبه ابزار را بلند نکنید - به خودتان صدمه می زنید! [ترجمه ترگمان]اون جعبه ابزار رو بلند نکن - خودت رو زخمی می کنی! [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. He swung his wooden toolbox into the engine bay and laid it on the cylinder block.
[ترجمه گوگل]جعبه ابزار چوبی خود را به داخل محفظه موتور برد و آن را روی بلوک سیلندر گذاشت [ترجمه ترگمان]جعبه چوبی خود را به داخل موتور انداخت و آن را روی استوانه گذاشت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. There is already a toolbox item creator registered for the format'{ 0 } '.
[ترجمه گوگل]قبلاً یک سازنده آیتم جعبه ابزار برای قالب "{ 0 } " ثبت شده است [ترجمه ترگمان]در حال حاضر یک سازنده موردی وجود دارد که برای فرمت { ۰ } ثبت شده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Toolbox controls for creating entities, associations, and inheritance relationships.
[ترجمه گوگل]کنترل های جعبه ابزار برای ایجاد موجودیت ها، انجمن ها و روابط ارثی [ترجمه ترگمان]جعبه ابزار ایجاد نهادها، انجمن ها، و روابط وراثت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. A good toolbox is handy thing to have in the house.
[ترجمه گوگل]یک جعبه ابزار خوب چیز مفیدی برای داشتن در خانه است [ترجمه ترگمان]یک جعبه ابزار خوب برای داشتن در خانه مفید است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Property Toolbox error, which may be caused by an invalid value.
[ترجمه گوگل]خطای Property Toolbox، که ممکن است به دلیل یک مقدار نامعتبر باشد [ترجمه ترگمان]خطای جعبه ابزار اموال، که ممکن است ناشی از یک مقدار نامعتبر باشد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. MATLAB and Robust Control Toolbox were used for the simulation analyse of the vehicle seat system.
[ترجمه گوگل]MATLAB و جعبه ابزار کنترل قوی برای تحلیل شبیه سازی سیستم صندلی خودرو استفاده شد [ترجمه ترگمان]نرم افزار MATLAB و جعبه ابزار کنترل قوی برای تحلیل شبیه سازی سیستم صندلی خودرو استفاده شدند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Use the optimization toolbox of MATLAB to synthesize a hybrid drive five-bar mechanism to realize the preconcerted trace .
[ترجمه Elina] لطفا چکش را در جعبه ابزار بگذارید
|
[ترجمه گوگل]از جعبه ابزار بهینه سازی متلب برای سنتز مکانیزم پنج نواری درایو هیبریدی استفاده کنید تا ردی از پیش هماهنگ شده را درک کنید [ترجمه ترگمان]از جعبه ابزار بهینه سازی MATLAB استفاده کنید تا یک مکانیزم پنج میله ای برای تشخیص ردیابی preconcerted استفاده شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Instead, "What we need is a toolbox that's full of techniques that we can fit and choose for the stressor in the present moment, " he said.
[ترجمه گوگل]در عوض، او گفت: «آنچه که ما نیاز داریم، جعبه ابزاری است که پر از تکنیکهایی باشد که بتوانیم آنها را برای عامل استرسزا در لحظه حال انتخاب کنیم [ترجمه ترگمان]او گفت: \"در عوض،\" آنچه که ما نیاز داریم یک جعبه ابزار است که پر از تکنیک هایی است که ما می توانیم در حال حاضر برای عامل استرس زا انتخاب و انتخاب کنیم \" [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. This paper presents a Genetic Algorithm Toolbox for SCILAB(GATS), which is a scientific computing and simulation language.
[ترجمه گوگل]این مقاله یک جعبه ابزار الگوریتم ژنتیک برای SCILAB (GATS) ارائه میکند که یک زبان محاسباتی و شبیهسازی علمی است [ترجمه ترگمان]این مقاله یک جعبه ابزار الگوریتم ژنتیک را برای SCILAB (GATS)، که یک زبان محاسبه علمی و شبیه سازی است، ارایه می دهد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Nonsampling Contourlet toolbox, which has a large number of source code.
[ترجمه گوگل]جعبه ابزار Contourlet غیر نمونه برداری که تعداد زیادی کد منبع دارد [ترجمه ترگمان]جعبه ابزار nonsampling contourlet، که تعداد زیادی کد منبع دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Dock the Toolbox at the edge of a parent frame.
[ترجمه گوگل]جعبه ابزار را در لبه قاب والد قرار دهید [ترجمه ترگمان]جعبه ابزار را در لبه یک قاب والد قرار دهید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. The metal of the gear-casing vibrated before her eyes, rattling the spanners in an open toolbox.
[ترجمه گوگل]فلز جعبه دنده جلوی چشمانش می لرزید و آچارهای جعبه ابزار باز را تکان می داد [ترجمه ترگمان]فلز روی دنده به لرزه افتاد و the را که در جعبه باز شده بود تکان داد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
16. She scrounged around in the tool box for a tack or nail to hang the notice up with.
[ترجمه گوگل]او در جعبه ابزار به دنبال چسب یا میخ رفت تا اعلان را آویزان کند [ترجمه ترگمان]او در جعبه ابزار گیر کرد تا راه را کج کند و یا آن را آویزان کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
17. My tools box switched to his.
[ترجمه گوگل]جعبه ابزار من به او تبدیل شد [ترجمه ترگمان]جعبه ابزار من به سمت او تغییر کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
18. She fished in her tool box for the right spanner.
[ترجمه گوگل]او در جعبه ابزار خود برای آچار مناسب ماهیگیری کرد [ترجمه ترگمان]جعبه ابزار آلات و spanner را بیرون کشید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
19. He took a spanner from his tool box and tightened up the bolts on the gate.
[ترجمه گوگل]او یک آچار از جعبه ابزارش برداشت و پیچ های دروازه را محکم کرد [ترجمه ترگمان]آچار را از جعبه بیرون آورد و کلون در را محکم بست [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
20. A tool box, a pair of tongs and a hammer lie on carpet.
[ترجمه گوگل]یک جعبه ابزار، یک جفت انبر و یک چکش روی فرش قرار دارد [ترجمه ترگمان]یک جعبه ابزار، یک انبر و یک چکش روی فرش [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
21. Two pairs of scissors are missing from my tool box.
[ترجمه گوگل]دو جفت قیچی از جعبه ابزار من گم شده است [ترجمه ترگمان]دو جفت قیچی از جعبه ابزار من گم شده اند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
22. Robust design tool box development for power generation.
[ترجمه گوگل]توسعه جعبه ابزار طراحی قوی برای تولید برق [ترجمه ترگمان]طراحی قدرتمند ساخت ابزار برای تولید برق [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
23. Every successful private investigator has a tool box.
[ترجمه گوگل]هر محقق خصوصی موفق یک جعبه ابزار دارد [ترجمه ترگمان]هر کارآگاه خصوصی موفق یک جعبه ابزار دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه گوگل]جعبه ابزار پلاستیکی، سازمان دهنده، کشوهای مدولار، سطل های سازمان دهنده صنعتی محصولات پلاستیکی [ترجمه ترگمان]جعبه ابزار پلاستیکی، سازمان دهنده، drawers مدولار، Organizer صنعتی محصولات پلاستیکی [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
25. Put the hammer into the tool box, please.
[ترجمه گوگل]لطفا چکش را داخل جعبه ابزار قرار دهید [ترجمه ترگمان]لطفا چکش را در جعبه ابزار بگذارید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
26. The company mainly produces items such as: large pile-driver on the cylinder, water pumps of the pump, and machine tool box, and so on.
[ترجمه گوگل]این شرکت عمدتاً اقلامی مانند: شمعگردان بزرگ روی سیلندر، پمپ آب پمپ و جعبه ماشین ابزار و را تولید میکند [ترجمه ترگمان]این شرکت عمدتا اقلامی از قبیل: درایور های بزرگ روی سیلندر، پمپ های آب پمپ و جعبه ابزار ماشین و غیره را تولید می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
27. CBAC is not only a form additional function, but also a more complicated and safe tool box.
[ترجمه گوگل]CBAC نه تنها یک عملکرد اضافی است، بلکه یک جعبه ابزار پیچیده تر و ایمن است [ترجمه ترگمان]CBAC نه تنها یک تابع اضافی، بلکه یک جعبه ابزار پیچیده تر و ایمن است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
28. There is a lot of tools in my tool storage unit (tool chest, tool box).
[ترجمه گوگل]ابزارهای زیادی در واحد ذخیره سازی ابزار من (صفحه جعبه ابزار، جعبه ابزار) وجود دارد [ترجمه ترگمان]ابزارهای زیادی در واحد ذخیره ابزار (صندوق ابزار، جعبه ابزار)وجود دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
29. There are numerous tools in my tool stortheir age unit (tool chest tool box).
[ترجمه گوگل]ابزارهای متعددی در انبار ابزار من وجود دارد [ترجمه ترگمان]ابزارهای متعددی در دستگاه age stortheir ابزار (جعبه ابزار قفسه سینه ابزار)وجود دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
30. There a variety of tools in my tool storage unit (tool chest; tool box).
[ترجمه گوگل]ابزارهای مختلفی در واحد ذخیره ابزار من وجود دارد (صفحه جعبه ابزار، جعبه ابزار) [ترجمه ترگمان]ابزارهای مختلفی در واحد ذخیره ابزار (صندوق ابزار؛ جعبه ابزار)وجود دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
جعبه ابزار (اسم)
toolbox, workbox
تخصصی
[شیمی] جعبه ابزار [کامپیوتر] جعبه ابزار . [مهندسی گاز] جعبه ابزار [کامپیوتر] جعبه ابزار مجموعه ای از تصاویر کوچک که فرمانهای پر کار را نشان می دهد . جعبه ابزار ممکن است در بالا یا کنار صفحه نمایش نشان داده شود .البته می توانید این جعبه را با ماوس در هر جای مورد نظری قرار دهید . گاهی برنامه های بسیار پیچیده ی نقاشی و عکاسی دارای چندین جعبه ابزار هستند که ابزار های مشابه در آن گروه بندی شده اند .
انگلیسی به انگلیسی
• case where tools are stored special box for work utensils; group of utility programs used for computer file management a tool box is a metal or plastic box which contains general tools that you need at home, for example for repairing your house or car.
پیشنهاد کاربران
toolbox ( n ) ( tulbɑks ) =a box with a lid for keeping tools in
toolbox = جعبه ابزار
ابزار آلات مختلف به انگلیسی: toolbox = جعبه ابزار bolt = پیچ 🔩 screw = پیچ ❗️نکته: هم screw و هم bolt به معنای پیچ هستند اما تفاوت آنها در این است که bolt به مهره و واشر برای سفت شدن نیاز دارد اما screw بدون مهره و واشر سفت می شود ... [مشاهده متن کامل]
nut = مهره nail = میخ washer = واشر screwdriver = پیچ گوشتی 🪛 Philips screwdriver = پیچ گوشتی چهارسو flathead screwdriver / slotted screwdriver / flat blade screwdriver = پیچ گوشتی دو سو bradawl = درفش wrench ( American ) / spanner ( British ) = آچار adjustable spanner ( British ) / monkey wrench ( American ) = آچار فرانسه pipe wrench = آچار شلاقی hammer = چکش 🔨 claw = میخ کشِ چکش mallet = پتک saw / handsaw = اره 🪚 chainsaw = اره برقی circular saw = اره گرد، اره چرخی hacksaw = اره آهن بُر coping saw = اره مویی two man saw = اره دو دست ax / axe =تبر 🪓 wirecutter = سیم چین pliers = انبردست needle - nose pliers / long - nose pliers / snipe - nose pliers = دَم باریک angle grinder = سنگ فرز drill = درل electric drill = دریل برقی bit = مته paint roller = غلطک رنگ زنی utility knife = کاتر، تیغ موکت بری file = سوهان flashlight = چراغ قوه 🔦 plastering trowel = ماله گچ کاری، ماله کشته کشی trowel = بیلچه shovel = بیل spade = بیل ❗️تفاوت بین spade و shovel را با یه سرچ ساده در گوگل می توانید مشاهده کنید plane = رنده نجاری spirit level = تراز، تراز سنج vice ( British ) / vise ( American ) = گیره ❗️این گیره با گیره های معمولی که به طور روزمره از آنها استفاده می کنیم فرق دارد. عکس های آن را با سرچ در گوگل مشاهده کنید tape measure = متر ( نواری ) rake = چنگک wheelbarrow / barrow = فرغون