took off_ meaning they suddenly became successful and popular
هواپیما بلند شد
در رفتن، فرار کردن
بهتر شدن
کارآمدی داشت
در می آوردند ( کت، کلاه، لباس. . . )
سوار شد
( هواپیما ) بلند شد
درآورد
He took off his coat کتش را کند ( درآورد )
He took off his coat کتش را کند ( درآورد )
شکست خورد - خراب شد
I was terrified when the plan took off
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)