( در اقتصاد و مالی ) اینقدر بزرگ که نمی تواند ورشکست شود ( اشاره به شرکت ها یا بانک هایی که به دلیل اهمیت سیستمی شان، دولت احساس می کند برای جلوگیری از فروپاشی اقتصادی باید آن ها را نجات دهد ) - عبارت وصفی ( اصطلاح )
... [مشاهده متن کامل]
The government argued the bank was too big to fail
Critics challenge the too big to fail doctrine
بسیار بزرگ و حیاتی برای شکست خوردن ( به طور کلی تر، برای هر نهاد، سیستم یا حتی فردی که شکست یا نبودش عواقب بسیار گسترده و مخربی خواهد داشت ) - عبارت وصفی ( اصطلاح )
Some consider the internet infrastructure too big to fail
He thought his company was too big to fail but he was wrong
... [مشاهده متن کامل]
بسیار بزرگ و حیاتی برای شکست خوردن ( به طور کلی تر، برای هر نهاد، سیستم یا حتی فردی که شکست یا نبودش عواقب بسیار گسترده و مخربی خواهد داشت ) - عبارت وصفی ( اصطلاح )
بیش از حد بزرگ برای ورشکستگی
یا
زیادی بزرگ برای ورشکسته شدن
فیلم Too Big to Fail هم به معنی "بزرگتر از آن که ورشکست شود" به کارگردانی کرتیس هنسن ساخته شده است
یا
زیادی بزرگ برای ورشکسته شدن
فیلم Too Big to Fail هم به معنی "بزرگتر از آن که ورشکست شود" به کارگردانی کرتیس هنسن ساخته شده است
بیش از حد بزرگ برای ورشکستگی
ورشکستگی موسسات مالی بزرگ
این اصطلاح در رابطه با شرکت هایی به کار می رود که بزرگی و وسعت آن ها در اقتصاد باعث می شود که در صورت ورشکسته شدن، اقتصاد ملی و بین المللی ضربه سنگینی را متحمل شود.
این اصطلاح در رابطه با شرکت هایی به کار می رود که بزرگی و وسعت آن ها در اقتصاد باعث می شود که در صورت ورشکسته شدن، اقتصاد ملی و بین المللی ضربه سنگینی را متحمل شود.