too big for one's boots

پیشنهاد کاربران

🔹 معادل فارسی:
زیادی مغرور بودن
زیادی خودبزرگ بینی کردن
خود را بزرگ تر یا مهم تر از حد واقعی دانستن
زیادی اعتماد به نفس داشتن به شکلی که دیگران را آزرده کند
🔸 مثال ها:
...
[مشاهده متن کامل]

Ever since he got that promotion, he's been too big for his boots.
بعد از اینکه ترفیع گرفت، زیادی مغرور شده.
Don’t get too big for your boots just because you won the game.
فقط به خاطر اینکه بازی رو بردی، زیادی خودت رو مهم نکن.
She’s acting too big for her boots now that she’s the team leader.
حالا که رهبر تیم شده، زیادی خودش رو بزرگ می بینه.

مغرور و خودبزرگ بین
مغرور، متکبر، از خود راضی