1. Muscle tonus is, in a sense, the beginning of behavior.
[ترجمه گوگل]تونوس عضلانی به یک معنا آغاز رفتار است
[ترجمه ترگمان]tonus ماهیچه ای به معنای آغاز رفتار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. It is the influence of muscle tonus upon bone formation that brings this aspect of morphogenesis back to an interaction with the central nervous system.
[ترجمه گوگل]این تأثیر تونوس عضلانی بر تشکیل استخوان است که این جنبه از مورفوژنز را به تعامل با سیستم عصبی مرکزی باز میگرداند
[ترجمه ترگمان]این اثر نفوذ ماهیچه بر تشکیل استخوان است که این جنبه از بازگشت به تعامل با سیستم عصبی مرکزی را به ارمغان می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The tonus has given way, and this is left subjectively as lifelessness, moroseness, and depression.
[ترجمه گوگل]لحن جای خود را داده است، و این به طور ذهنی به عنوان بی جانی، بی روحی و افسردگی باقی مانده است
[ترجمه ترگمان]The نیز به این روش عمل کرده است و این مساله نیز به صورت lifelessness، ترشرویی، و افسردگی باقی می ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The second was the female victim, great weakness and complete lack of physical tonus.
[ترجمه گوگل]دوم قربانی زن، ضعف شدید و فقدان کامل تونوس فیزیکی بود
[ترجمه ترگمان]دومی قربانی مونث، ضعف بزرگ و فقدان کامل نبودن جسمی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Naturally, then, when you stand up to talk to a group of people, the tonus of your muscles will rise.
[ترجمه گوگل]به طور طبیعی، پس از آن، هنگامی که برای صحبت با گروهی از افراد ایستاده اید، تونوس ماهیچه های شما افزایش می یابد
[ترجمه ترگمان]به طور طبیعی وقتی بلند می شوید تا با گروهی از مردم صحبت کنید، انقباض ماهیچه های شما بالا خواهد رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. However, if we think of the waxing and waning of tonus as being either above or below some arbitrary level, we can simplify the situation considerably.
[ترجمه گوگل]با این حال، اگر تصور کنیم که اپیلاسیون و کاهش تونوس بالاتر یا پایینتر از یک سطح دلخواه است، میتوانیم وضعیت را تا حد زیادی ساده کنیم
[ترجمه ترگمان]با این حال، اگر ما به اصلاح و رو به زوال of به عنوان موجود در بالا یا پایین تر از سطح دل خواه فکر کنیم، می توانیم وضعیت را به طور قابل توجهی ساده کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Long - term atropine treatment school myopia can eliminate accommodation tonus, prevent or retard the progress of myopia.
[ترجمه گوگل]درمان طولانی مدت آتروپین نزدیک بینی مدرسه می تواند تناسب اقامت را از بین ببرد، از پیشرفت نزدیک بینی جلوگیری کند یا به تعویق بیاندازد
[ترجمه ترگمان]term بلندمدت دوره درمان atropine می تواند محل اسکان tonus را حذف کرده، و یا مانع از رشد بینی myopia شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Long-term atropine treatment of school myopia can eliminate accommodation tonus, prevent or retard the progress of myopia.
[ترجمه گوگل]درمان طولانیمدت آتروپین نزدیکبینی مدرسه میتواند تناسب اقامت را از بین ببرد، از پیشرفت نزدیکبینی جلوگیری کند یا به تعویق بیاندازد
[ترجمه ترگمان]درمان های بلندمدت دور بینی مدرسه می تواند محل اسکان tonus را حذف کرده، و یا مانع از رشد myopia شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Also, the internal architecture of bones is in part influenced by muscle tonus, which in turn depends on central nervous system activity.
[ترجمه گوگل]همچنین، ساختار داخلی استخوان ها تا حدی تحت تأثیر تونوس ماهیچه ای است که به نوبه خود به فعالیت سیستم عصبی مرکزی بستگی دارد
[ترجمه ترگمان]هم چنین معماری داخلی استخوان ها بخشی از ماهیچه tonus است که به نوبه خود به فعالیت سیستم عصبی مرکزی وابسته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید