tons

جمله های نمونه

1. five tons of explosives
پنج تن مواد منفجره

2. several tons of the wheat were downgraded for containing sand
چندین تن ازگندم ها را به خاطر داشتن شن تنزل مرغوبیت دادند.

3. two tons of rice were consigned to the company's address
دو تن برنج به آدرس شرکت فرستاده شد.

4. he has tons of money
یک عالمه پول دارد.

5. over ten million tons of ore were excavated from that pocket
بیش از ده میلیون تن خاک معدنی از آن حفره خارج شد.

6. smugglers have smuggled tons of heroin into the country
قاچاقچیان چندین تن هروئین به کشور قاچاق کرده اند.

7. the germans extract several million tons of oil each year
آلمان ها هر ساله چندین میلیون تن نفت استخراج می کنند.

8. experts reckon that about one hundred tons of cement will be needed
کارشناسان برآورد می کنند که حدود صد تن سیمان مورد نیاز خواهد بود.

9. i place its weight at five tons
من وزن آن را پنج تن برآورد می کنم.

10. this time our haul weighed two tons
صید ما این بار دو تن بود.

11. they allowed the import of an additional 50 million tons of rice
آنان وارد کردن 50 میلیون تن برنج اضافی را مجاز دانستند.

پیشنهاد کاربران

کلی چیز. . .
تعداد خیلی زیادی. . .
مثلا: کلی کار، کلی ماشین
tons مخفف thousands است.
تو سریال friends هم میگ you go out with tons of girls
ینی تو با هزار تا دختر بیرون میری
هزاران
یه گله از چیزی
i have tons of ideas
tons=thousands

بپرس