tonnage

/ˈtənədʒ//ˈtʌnɪdʒ/

معنی: گنجایش کشتی برحسب تن، تن شماری، برحسب شماره تن، بارگیر
معانی دیگر: کشور یا بندر و غیره) جمع کل محمولات حمل شده (برحسب تن)، وزن بر حسب تن، تناژ، مالیات یا عوارض بارکشتی (که بر حسب تن محاسبه می شود)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the carrying capacity of a ship, esp. a freighter, expressed in tons of weight or volume.

(2) تعریف: the measure of the amount of water, in tons, that is displaced by a ship.

(3) تعریف: a duty on cargo charged according to this measure or per ton of cargo.

(4) تعریف: the total shipping of a country or port according to this measure.

جمله های نمونه

1. this mine's daily tonnage is large
میزان حمل شده از این کان در هر روز قابل ملاحظه است.

2. A huge tonnage of bombs has already been dropped on the area.
[ترجمه گوگل]در حال حاضر تناژ عظیمی از بمب ها بر روی این منطقه پرتاب شده است
[ترجمه ترگمان]تعداد زیادی از بمب ها پیش از این در این منطقه انداخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. This is far more than the total tonnage of TNT used by either side during the last war.
[ترجمه گوگل]این به مراتب بیشتر از کل تناژ TNT مورد استفاده هر دو طرف در طول جنگ گذشته است
[ترجمه ترگمان]این تعداد بسیار بیشتر از تناژ مجموع TNT تی ان تی است که در طول جنگ اخیر از طرف هر دو طرف استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The tonnage carried was always well over half the total volume of freight traffic.
[ترجمه گوگل]تناژ حمل شده همیشه بیش از نیمی از حجم کل ترافیک بار بود
[ترجمه ترگمان]تناژ بار حمل بار همیشه بیش از نیمی از حجم کل ترافیک بار بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Net tonnage of goods broke the four million tonne mark reaching 00353 tonnes - a rise of over three percent.
[ترجمه گوگل]تناژ خالص کالا از مرز چهار میلیون تن عبور کرد و به 00353 تن رسید - افزایش بیش از سه درصدی
[ترجمه ترگمان]تناژ خالص کالاها چهار میلیون تن بود که به ۰۰۳۵۳ تن رسید - افزایش بیش از سه درصد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The tonnage of the ship is 2
[ترجمه گوگل]تناژ کشتی 2
[ترجمه ترگمان]تناژ کشتی ۲ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The tonnage of spindle press was confirmed. The parameters for tools and cutting were set up by CAXAME software. The machining path for tooling was simulated.
[ترجمه گوگل]تناژ دوک پرس تایید شد پارامترهای ابزار و برش توسط نرم افزار CAXAME تنظیم شد مسیر ماشینکاری برای ابزارسازی شبیه سازی شد
[ترجمه ترگمان]تناژ مطبوعات spindle مورد تایید قرار گرفت پارامترها برای ابزارها و برش توسط نرم افزار CAXAME راه اندازی شدند مسیر ماشین کاری برای تجهیز شبیه سازی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Usually the dues are calculated on the registered tonnage of the ship.
[ترجمه گوگل]معمولاً عوارض بر اساس تناژ ثبت شده کشتی محاسبه می شود
[ترجمه ترگمان]معمولا عوارض براساس تناژ ثبت شده کشتی محاسبه می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. At present, with the increasing tonnage of ship and more and more ships propelled by electric power, the capacity of a generator in a marine power station is getting larger and larger.
[ترجمه گوگل]در حال حاضر، با افزایش تناژ کشتی ها و بیشتر و بیشتر کشتی هایی که با نیروی الکتریکی پیش می روند، ظرفیت یک ژنراتور در یک نیروگاه دریایی بزرگتر و بزرگتر می شود
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر با افزایش تناژ کشتی و کشتی های بیشتر و بیشتر به وسیله نیروی برق، ظرفیت ژنراتور در یک نیروگاه دریایی بزرگ تر و بزرگ تر می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Matched by large tonnage dumpers, a loader of large dumping height presents strong market competition due to its faster work cycle.
[ترجمه گوگل]یک لودر با ارتفاع تخلیه بالا که با کمپرسی‌های تناژ بزرگ مطابقت دارد، به دلیل چرخه کاری سریع‌تر، رقابت شدیدی در بازار ایجاد می‌کند
[ترجمه ترگمان]Matched با تناژ های بزرگ dumpers، بارکننده ارتفاع بالا، رقابت بازار قوی ناشی از چرخه کاری سریع تر آن را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. In Europe a large tonnage of apples is grown specifically for the manufacture of cider.
[ترجمه گوگل]در اروپا تناژ بزرگی از سیب به طور خاص برای تولید سیب کشت می شود
[ترجمه ترگمان]در اروپا وزن انباشته سیب به طور خاص برای تولید شراب سیب افزایش می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The tonnage or quantity of copper and Associated Minerals by weight used in the computation shall be that quantity delivered for shipment or for domestic sale.
[ترجمه گوگل]تناژ یا مقدار مس و مواد معدنی مرتبط بر حسب وزن مورد استفاده در محاسبات باید مقداری باشد که برای حمل و نقل یا فروش داخلی تحویل داده شده است
[ترجمه ترگمان]تناژ یا مقدار مس و مواد معدنی مرتبط با وزن مورد استفاده در محاسبه باید این مقدار باشد که برای بارگیری و یا برای فروش داخلی تحویل داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The relationship between the tonnage and area of inland vessels is needed to calculate the average lockage tonnage reasonably.
[ترجمه گوگل]رابطه بین تناژ و مساحت کشتی‌های داخلی برای محاسبه میانگین تناژ قفل به طور منطقی مورد نیاز است
[ترجمه ترگمان]رابطه بین تناژ زباله و مساحت کشتی های inland برای محاسبه میزان تناژ بار تناژ بار به طور منطقی مورد نیاز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. At its peak, the scheme involved some 35 vessels, of a total tonnage probably approaching 10 million.
[ترجمه گوگل]در اوج خود، این طرح شامل حدود 35 کشتی بود که مجموع تناژ آنها احتمالاً به 10 میلیون می رسد
[ترجمه ترگمان]در اوج خود، این طرح شامل حدود ۳۵ کشتی بود که با تناژ مجموع به ۱۰ میلیون می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. All the costs were met by the coal companies, who then paid royalties to the landowners on the tonnage produced.
[ترجمه گوگل]تمام هزینه‌ها توسط شرکت‌های زغال‌سنگ تامین می‌شد که سپس حق‌الامتیاز تناژ تولیدی را به مالکان پرداخت می‌کردند
[ترجمه ترگمان]همه هزینه ها توسط شرکت های زغال سنگ مورد استقبال قرار گرفت، و پس از آن، با تناژ زباله، حق امتیاز مالکان را به مالکان پرداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

گنجایش کشتی برحسب تن (اسم)
tonnage

تن شماری (اسم)
tonnage

بر حسب شماره تن (اسم)
tonnage

بارگیر (اسم)
tonnage

تخصصی

[حسابداری] ظرفیت ؛ تناژ

انگلیسی به انگلیسی

• total capacity of a ship (calculated in tons); weight of cargo carried in a ship (calculated in tons); tax imposed on a ship's cargo; size of a fleet of ships (measured by the combined capacity of all ships)
the tonnage of a ship is its size or the amount of cargo that it can carry; a technical use.
the tonnage of something is the amount of it that there is, measured in tons.

پیشنهاد کاربران

tonnage ( حمل‏ونقل دریایی )
واژه مصوب: ظرفیت 2
تعریف: گنجایش حجمی یا وزنی کشتی|||متـ . تُن بار

بپرس