toneless

/ˈtoʊnləs//ˈtəʊnləs/

معنی: نا موزون، بی اهنگ
معانی دیگر: بی اهنگ، ناموزون

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of tone.

جمله های نمونه

1. 'I'm sorry,' he said, in a flat toneless voice.
[ترجمه گوگل]با صدایی صاف و بدون لحن گفت: متاسفم
[ترجمه ترگمان]با صدای یکنواخت و کوتاهی گفت: متاسفم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The chairman's voice was firm but toneless.
[ترجمه گوگل]صدای رئیس محکم اما بی صدا بود
[ترجمه ترگمان]صدای رئیس شرکت صاف و یکنواخت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. His toneless voice caught fire and was blessed with new colour and depth.
[ترجمه گوگل]صدای بی تن او آتش گرفت و رنگ و عمقی تازه یافت
[ترجمه ترگمان]صدای His آتش گرفت و رنگ و عمق تازه ای گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. His voice was flat and toneless.
[ترجمه گوگل]صدایش صاف و بی لحن بود
[ترجمه ترگمان]صدایش صاف و بی حالت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. His voice is high, nasal, and toneless, and his shoulders are stooped, perhaps from years of peering down at patent texts.
[ترجمه گوگل]صدای او بلند، بینی و بی صدا است و شانه هایش خمیده است، شاید به دلیل سال ها نگاه کردن به متون ثبت اختراع
[ترجمه ترگمان]صدایش بلند و دماغی و بی حالت است و shoulders از سال ها پیش خم شده است و شاید از سال ها با دقت به پیام های patent توجه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Why the sex so toneless ?Due to lack of music.
[ترجمه گوگل]چرا رابطه جنسی اینقدر بی صدا؟ به دلیل عدم پخش موسیقی
[ترجمه ترگمان]چرا اینقدر وول می خوری؟ به خاطر کمبود موسیقی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Toneless muscles sagged in folds on gaunt limbs, and his ribs stood out like arching blades.
[ترجمه گوگل]ماهیچه‌های بی‌تونه به شکل چین‌هایی روی اندام‌های لاغر افتاده بودند و دنده‌هایش مانند تیغه‌های قوس‌دار برجسته بودند
[ترجمه ترگمان]عضلات لاغر و لاغر اندام او مثل پره های بالگرد بیرون زده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Though her voice was toneless, it plead more loudly than words.
[ترجمه گوگل]با اینکه صدایش بی صدا بود، اما بلندتر از کلمات بود
[ترجمه ترگمان]با این که صدایش بی حالت بود با صدایی بلندتر از کلمات گفت:
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. His voice was flat, toneless.
[ترجمه گوگل]صدایش صاف و بی صدا بود
[ترجمه ترگمان]صدایش صاف و بی حالت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I dislike the black clothing that my sister bought for me. I really don't like the toneless colors.
[ترجمه گوگل]من از لباس مشکی که خواهرم برایم خریده است متنفرم من واقعاً از رنگ های بی رنگ خوشم نمی آید
[ترجمه ترگمان]من از لباس های سیاه که خواهرم برام خرید بدم میاد من واقعا از رنگ های روشن خوشم نمیاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. With some instruction from a professional kazooist - Barbara Stewart, member of the group Kazoophony - the Harlem kazooers' toneless buzzing soon transformed into lively tooting.
[ترجمه گوگل]با دستورات یک کازویست حرفه ای - باربارا استوارت، عضو گروه Kazoophony - صدای وزوز بی صدا کازوئرهای هارلم به زودی به نواختن پر جنب و جوش تبدیل شد
[ترجمه ترگمان]با چند دستورالعمل از a حرفه ای باربارا استوارت، عضو گروه Kazoophony - the Harlem toneless buzzing به زودی به tooting سرزنده تبدیل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Kelley wanted the assassin dead, he said to David in a voice so toneless it was painful to hear.
[ترجمه گوگل]کلی خواهان مرگ قاتل بود، با صدایی به قدری بی زبان به دیوید گفت که شنیدنش دردناک بود
[ترجمه ترگمان]به دیوید با صدایی که از شنیدنش دردناک بود، به دیوید گفت: کلی کلی می خواست که قاتل مرده باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Into the audience hall by the fathomless abyss where swells up the music of toneless strings I shall take this harp of my life.
[ترجمه گوگل]این چنگ زندگیم را به سالن تماشاگران در کنار پرتگاهی بی‌حساب می‌برم، جایی که موسیقی تارهای بی‌نواز در آن موج می‌زند
[ترجمه ترگمان]به تالار تماشاگران در اعماق ژرف، جایی که نوای آهنگی یکنواخت را که من این چنگ را از زندگی خودم برمی دارم پر می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. "And kneeled and made the cheerless grate blaze up and the entire cottage warm. . . " the words, spoken by him in a quiet, toneless voice, took her by surprise.
[ترجمه گوگل]"و زانو زد و باعث شد که رنده بی روح شعله ور شود و کل کلبه گرم شود " کلماتی که توسط او با صدایی آرام و بدون لحن بیان شد، او را غافلگیر کرد
[ترجمه ترگمان]زانو زد و آتش بخاری را روشن کرد و کل کلبه را گرم کرد کلمات با صدایی آرام و بی حالت او را غافلگیر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. "What shall we do?" Milton said again in a toneless voice.
[ترجمه گوگل]"چکار باید بکنیم؟" میلتون دوباره با صدایی بی لحن گفت
[ترجمه ترگمان]\"چه کار باید بکنیم؟\" میلتون دوباره با صدای toneless گفت: \" \" \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

نا موزون (صفت)
discordant, dissonant, atonal, tuneless, inharmonic, toneless

بی اهنگ (صفت)
tuneless, inharmonic, toneless, inharmonious

انگلیسی به انگلیسی

• lacking tone, unharmonious
a toneless voice is dull and does not express any feeling.

پیشنهاد کاربران

بپرس