toned

جمله های نمونه

1. exercise toned his muscles
ورزش عضلات او را نیرومند کرد.

2. old age toned down his hot temper
پیری خلق آتشین او را ملایم کرد.

3. after the swim, i felt toned up
پس از شنا احساس کردم که سرحال هستم.

4. some of these critical sentences must be toned down a bit
برخی از این جمله های انتقاد آمیز باید کمی تعدیل بشوند.

پیشنهاد کاربران

حجم گرفتن
She has toned stomach در اینجا معنی ورزیده/سرحال/نیرومند و قوی و کلل خدش فرم معنا میده

بپرس