toned

جمله های نمونه

1. exercise toned his muscles
ورزش عضلات او را نیرومند کرد.

2. old age toned down his hot temper
پیری خلق آتشین او را ملایم کرد.

3. after the swim, i felt toned up
پس از شنا احساس کردم که سرحال هستم.

4. some of these critical sentences must be toned down a bit
برخی از این جمله های انتقاد آمیز باید کمی تعدیل بشوند.

پیشنهاد کاربران

صفت
🔸 معادل فارسی:
- خوش فرم و متناسب
- بدن سفت و خط دار ( بدون چربی اضافه )
- آماده و سالم
- - -
🔸 تعریف ها:
1. ** ( ورزشی – اصلی ) :**
به معنای داشتن بدن متناسب، با عضلات مشخص اما نه لزوماً بسیار بزرگ.
...
[مشاهده متن کامل]

مثال: *You look really toned. *
خیلی خوش فرم و متناسب به نظر می رسی.
2. ** ( زیبایی شناسی – کاربردی ) :**
برای اشاره به بدن سفت، سالم و بدون چربی اضافه، که ظاهر زیبا و آماده دارد.
مثال: *She’s been exercising regularly and now she’s toned. *
او مرتب ورزش کرده و حالا بدنش خوش فرم و متناسب شده است.
- - -
🔸 مترادف ها:
fit – defined – lean – in shape – firm

خوش فرم
حجم گرفتن
She has toned stomach در اینجا معنی ورزیده/سرحال/نیرومند و قوی و کلل خدش فرم معنا میده