tonality

/toʊˈnælɪti//təʊˈnælɪti/

معنی: اهنگ، مایه، رنگ پذیری، چگونگی صدا
معانی دیگر: (موسیقی) مایه، مقام، مایگانی، پردگانی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: tonalities
(1) تعریف: a particular musical scale or key.

(2) تعریف: the character of a musical composition written or played in such a key.

(3) تعریف: the system of color tones in a picture; color scheme.

جمله های نمونه

1. The compromise with tonality is equally clear in Berg.
[ترجمه گوگل]سازش با تونالیته در برگ به همان اندازه روشن است
[ترجمه ترگمان]سازش با صدا در برگ به همان اندازه روشن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. One concerns the tonality of the human voice.
[ترجمه گوگل]یکی به تونالیته صدای انسان مربوط می شود
[ترجمه ترگمان]یکی به چگونگی صدای انسان اهمیت می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. If the new tonality has a very long paragraph, the best selection of tonality should be that mode and key change at the same time.
[ترجمه گوگل]اگر تونالیته جدید یک پاراگراف بسیار طولانی داشته باشد، بهترین انتخاب تونالیته باید آن حالت و تغییر کلید همزمان باشد
[ترجمه ترگمان]اگر آهنگ جدید یک پاراگراف بسیار طولانی داشته باشد، بهترین انتخاب صدا باید همان حالت و تغییر کلید در همان زمان باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The dominant in a given key or tonality.
[ترجمه گوگل]غالب در یک کلید یا تونالیته مشخص
[ترجمه ترگمان]غالب در یک کلید یا ترکیب خاص
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Using eighteenth-century musical forms and the tonality of the seven-note scale, the group also drew from ethnic folk tunes, jazz, and polytonal techniques.
[ترجمه گوگل]این گروه با استفاده از فرم‌های موسیقی قرن هجدهم و تونالیته مقیاس هفت نت، از آهنگ‌های محلی قومی، جاز و تکنیک‌های پلی‌تونال استفاده کردند
[ترجمه ترگمان]این گروه با استفاده از فرم های موسیقی قرن هجدهم و صدا در ابعاد هفت ساله، از آهنگ های محلی نژادی، جاز و polytonal استفاده کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The cursive rhythms and hot tonality of hot nudes of the 1920s recall Delacroix, Limited and even conventional in its Mediterranean genre, Smith's best work has great formal authority.
[ترجمه گوگل]ریتم های شکسته و تونالیته داغ برهنه های داغ دهه 1920، دلاکروا، محدود و حتی معمولی در ژانر مدیترانه ای خود را به یاد می آورد، بهترین کار اسمیت دارای قدرت رسمی بالایی است
[ترجمه ترگمان]ریتم های شکسته و رنگ های گرم of گرم دهه ۱۹۲۰ باعث به یاد آوردن Delacroix، محدود و حتی مرسوم در سبک مدیترانه ای اش، بهترین اثر اسمیت قدرت رسمی بالایی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The focus throughout Part 3 is on tonality as a framework for generating coherence.
[ترجمه گوگل]تمرکز در سرتاسر قسمت 3 بر تونالیته به عنوان چارچوبی برای ایجاد انسجام است
[ترجمه ترگمان]فوکوس در قسمت ۳ به عنوان چارچوبی برای تولید انسجام در نظر گرفته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Arnold Schoenberg's early works of atonality, because of the structural functioning of missing of "tonality", can only keep unity by dint of "strengthened theme coherence".
[ترجمه گوگل]آثار اولیه آرنولد شوئنبرگ از تونالیته، به دلیل کارکرد ساختاری فقدان «تونالیته»، تنها می‌توانند با «انسجام مضمون تقویت‌شده» وحدت را حفظ کنند
[ترجمه ترگمان]کاره ای اولیه آرنولد Schoenberg به دلیل عملکرد ساختاری فقدان \"صدا\" تنها می تواند به نیروی \"انسجام موضوع تقویت شده\" به اتحاد ادامه دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. There is no body language or voice tonality to convey nuances and emotions.
[ترجمه گوگل]هیچ زبان بدن یا تن صدا برای انتقال ظرایف و احساسات وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]هیچ زبان بدنی یا صدا برای انتقال نکات و احساسات وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Tonality depends on the reflected brightness of the terrain and can be electronically measured.
[ترجمه گوگل]تونالیته به روشنایی منعکس شده زمین بستگی دارد و می تواند به صورت الکترونیکی اندازه گیری شود
[ترجمه ترگمان]Tonality به روشنایی منعکس شده در ناحیه بستگی دارد و می تواند به صورت الکترونیکی ارزیابی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. So long as Stravinsky had led the opposition on behalf of tonality, art music had broadened and deepened in expressive range.
[ترجمه گوگل]تا زمانی که استراوینسکی مخالفان را به نمایندگی از تونالیته رهبری می کرد، موسیقی هنری در گستره بیانی گسترش یافته و عمیق تر شده بود
[ترجمه ترگمان]تا زمانی که Stravinsky اپوزیسیون را به نمایندگی از صدا هدایت کرده بود، موسیقی هنر گسترش یافته و در محدوده معنی داری عمیق تر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A comparison shows the painting to be executed with very much the tonality of the photograph, from exactly the same viewpoint.
[ترجمه گوگل]مقایسه نشان می‌دهد که نقاشی باید با تنالیته عکس، دقیقاً از همین منظر اجرا شود
[ترجمه ترگمان]یک مقایسه نشان می دهد که نقاشی بارنگ پذیری بسیار زیاد عکس، از همان دیدگاه، اجرا می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. And he takes a travelling rug with him - another of those fussy bag-and-baggage objects which assert the novel's tonality.
[ترجمه گوگل]و او یک فرش مسافرتی را با خود می برد - یکی دیگر از آن اشیاء کوله بار و چمدانی که تونالیته رمان را تایید می کند
[ترجمه ترگمان]و او یک پتوی سفری به همراه خود دارد - یکی دیگر از آن اشیا fussy - و - که اشیا بار را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Schoenberg represented the other side of the dialectic: the abandonment of tonality.
[ترجمه گوگل]شوئنبرگ طرف دیگر دیالکتیک را نشان داد: کنار گذاشتن تونالیته
[ترجمه ترگمان]Schoenberg نشان دهنده طرف دیگر دیالکتیک است: رها کردن صدا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The large negatives or slides deliver beautifully detailed images with a very nice tonality.
[ترجمه گوگل]نگاتیوها یا اسلایدهای بزرگ تصاویری با جزئیات زیبا با تونالیته بسیار زیبا ارائه می دهند
[ترجمه ترگمان]نکات منفی و یا اسلایدها تصویر بسیار زیبایی با ترکیب خیلی خوبی ارایه می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اهنگ (اسم)
intonation, cadence, tune, music, air, tone, tonality, setting, melody, lilt, sonance

مایه (اسم)
stock, principal, reason, ferment, amount, tonality, source, capital, funds, vaccine, whey, yeast, key, leaven

رنگ پذیری (اسم)
tonality

چگونگی صدا (اسم)
tonality

تخصصی

[سینما] درجه سایه روشن تصویر

انگلیسی به انگلیسی

• relations between the tones of a musical scale, key; color scheme
tonality is the presence of a musical key in a piece of music; a technical term.

پیشنهاد کاربران

در نگارگری و رنگ آمیزی: رنگاهنگ،
در آهنگسازی: نواختار.
نوواژه ای مانند رنگ نواخت نیز درخور نگرش است.
لحن
در زبان شناسی: نواخت داری یا نواختاری
tonality ( هنرهای تجسمی )
واژه مصوب: تاریک روشنی
تعریف: تغییرات تیرگی و روشنی در ردیف خاکستری ها
tonality برابر نهاد فارسی آن " نواختار " و "نوایشت "می باشد
تُن صدا ، آهنگ
رنگ پذیری
رنگبندی

بپرس