tolerably


بطور قابل تحمل، چنانکه بتوان خوب شمرد، بطور میانه

جمله های نمونه

1. He plays the piano tolerably well.
[ترجمه گوگل]او پیانو را به خوبی می نوازد
[ترجمه ترگمان]پیانو را تا حدودی خوب می نوازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The system is working tolerably well.
[ترجمه گوگل]سیستم به خوبی کار می کند
[ترجمه ترگمان]سیستم خیلی خوب کار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Their captors treated them tolerably well.
[ترجمه گوگل]اسیرکنندگان آنها با آنها رفتار قابل قبولی داشتند
[ترجمه ترگمان]captors به خوبی با آن ها رفتار می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The play is tolerably amusing, but it is let down by the actors' weak performances.
[ترجمه گوگل]این بازی به طرز قابل تحملی سرگرم کننده است، اما با بازی ضعیف بازیگران ناامید می شود
[ترجمه ترگمان]نمایش تا حدودی سرگرم کننده است، اما بازیگران نمایش ضعیف را کنار می گذارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I play the piano tolerably well, though I have no particular talent for it.
[ترجمه گوگل]من پیانو را خیلی خوب می نوازم، اگرچه استعداد خاصی در آن ندارم
[ترجمه ترگمان]من پیانو را خیلی خوب بازی می کنم، هر چند که استعداد خاصی در این کار ندارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The operation is tolerably safe today.
[ترجمه گوگل]این عملیات امروز کاملاً ایمن است
[ترجمه ترگمان]این عمل امروز در امان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He can see tolerably well and he can read.
[ترجمه گوگل]او می تواند به خوبی ببیند و می تواند بخواند
[ترجمه ترگمان]می تواند خوب ببیند و می تواند بخواند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. We were tolerably happy at first.
[ترجمه گوگل]ما در ابتدا خیلی خوشحال بودیم
[ترجمه ترگمان]اوایل خیلی خوشحال بودیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The test produces tolerably accurate results.
[ترجمه گوگل]این آزمایش نتایج قابل تحملی دقیقی تولید می کند
[ترجمه ترگمان]این آزمایش نتایج نسبتا دقیقی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Bearing that in mind, it is tolerably clear that conduct which is itself tortious is always unlawful means.
[ترجمه گوگل]با در نظر گرفتن این موضوع، کاملاً واضح است که رفتاری که خود زیان آور است همیشه وسیله ای غیرقانونی است
[ترجمه ترگمان]با در نظر گرفتن این که در ذهن، رفتار کاملا واضح است که انجام آن همیشه غیر قانونی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He plays the piano tolerably .
[ترجمه گوگل]او پیانو می نوازد
[ترجمه ترگمان]پیانو را خیلی خوب می نوازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Moreover, club directors were tolerably insulated from outside pressure.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، مدیران باشگاه به طور قابل‌توجهی از فشار بیرونی محافظت می‌شدند
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، مدیران باشگاه از فشار خارج تا حدودی عایق شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. They had increasing difficulty in providing even tolerably competent candidates for the array of provincial posts reserved for them.
[ترجمه گوگل]آنها در ارائه کاندیداهایی حتی با صلاحیت قابل تحمل برای مجموعه ای از پست های استانی که برای آنها اختصاص داده شده بود، با مشکل رو به افزایشی روبرو بودند
[ترجمه ترگمان]آن ها به دشواری در تامین داوطلبان بسیار شایسته برای آرایه پست های استانی که برای آن ها رزرو شده بود، رو به افزایش گذاشته بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I feel tolerably well today.
[ترجمه گوگل]امروز احساس خوبی دارم
[ترجمه ترگمان]امروز حالم خیلی خوب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. You write a very pretty hand and spell tolerably too.
[ترجمه گوگل]دست بسیار زیبایی می نویسی و هجی می کنی
[ترجمه ترگمان]تو هم دست خیلی قشنگی می نویسی و خیلی هم بد تلفظ می کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• endurable, bearably, acceptably

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : tolerate
اسم ( noun ) : toleration / tolerance
صفت ( adjective ) : tolerable / tolerant
قید ( adverb ) : tolerably
مُسامحتاٌ، با قدری مسامحه
نسبتاً، تا حدودی
در بدترین حالت
بطور قابل قبول، بطور قابل پذیرش، بطور قابل تحمل

بپرس