tokenism

/ˈtoʊkənɪzəm//ˈtəʊkənɪzəm/

(انجام بخشی از خواسته های دیگران برای خاموش کردن اعتراض و غیره و تعلل کردن در انجام بقیه) نمونه نمایی، نمونه کاری

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the policy or practice of making only minimal or symbolic efforts to achieve some social or political goal such as racial integration or sex equality.

جمله های نمونه

1. They worry that the job-sharing experiment may be tokenism rather than a real attempt at change in the way working mothers are treated.
[ترجمه گوگل]آنها نگران این هستند که آزمایش اشتراک شغل ممکن است نشانه‌گرایی باشد تا تلاشی واقعی برای تغییر در نحوه رفتار با مادران شاغل
[ترجمه ترگمان]آن ها نگران این هستند که تجربه تقسیم کار ممکن است به جای تلاش واقعی برای تغییر در روش درمان مادران عمل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Symbolic gestures and tokenism are inadequate remedies.
[ترجمه گوگل]ژست‌های نمادین و توکنیسم درمان ناکافی هستند
[ترجمه ترگمان]حرکات نمادین و tokenism درمان های ناکافی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Partly, tokenism gave the appearance of equality without its reality.
[ترجمه گوگل]تا حدی، توکنیسم بدون واقعیت ظاهری برابری می‌داد
[ترجمه ترگمان]از طرف دیگر، tokenism بدون آن که واقعیت خود را بیان کند، به ظاهر برابری می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. How, besides tokenism, do psychological and feminist concepts of the subject affect feminist efforts to correct gender imbalances among psychologists?
[ترجمه گوگل]علاوه بر توکنیسم، مفاهیم روان‌شناختی و فمینیستی موضوع چگونه بر تلاش‌های فمینیستی برای اصلاح عدم تعادل جنسیتی در میان روانشناسان تأثیر می‌گذارد؟
[ترجمه ترگمان]چگونه، علاوه بر tokenism، مفاهیم روان شناسی و فمینیستی این موضوع بر تلاش های فمینیستی برای اصلاح عدم تعادل جنسیتی در میان روانشناسان تاثیر می گذارد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A third problem with the numbers game is tokenism.
[ترجمه گوگل]مشکل سوم در بازی اعداد، نشانه گرایی است
[ترجمه ترگمان]سومین مشکل با اعداد بازی tokenism است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Are we. . . happier with the tokenism of four per cent for ethnic art?
[ترجمه گوگل]ما هستیم از نمادگرایی چهار درصدی برای هنر قومی خوشحال تر هستید؟
[ترجمه ترگمان]آیا ما از tokenism چهار درصد برای هنر قومی خوشحال تر هستیم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Is his promotion evidence of the minorities' advance, or mere tokenism?
[ترجمه گوگل]آیا ارتقاء او دلیلی بر پیشرفت اقلیت ها است یا صرفاً توکنیسم؟
[ترجمه ترگمان]آیا شهادت او درباره حقوق اقلیت ها یا صرف پول صرف است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Appointing one woman to the otherwise all-male staff could look like tokenism.
[ترجمه گوگل]انتصاب یک زن برای کارکنان در غیر این صورت کاملاً مرد می‌تواند شبیه به نمادگرایی باشد
[ترجمه ترگمان]در غیر این صورت یک زن و مرد دیگر می توانند شبیه tokenism باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Even women who try to work as feminists in psychology suffer from the ambiguities of tokenism.
[ترجمه گوگل]حتی زنانی که سعی می کنند به عنوان فمینیست در روانشناسی فعالیت کنند، از ابهامات توکنیسم رنج می برند
[ترجمه ترگمان]حتی زنانی که سعی در کار با عنوان feminists در روانشناسی دارند، از ابهامات of رنج می برند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The roots of the trouble lie in Republican policies that women see as threatening. Symbolic gestures and tokenism are inadequate remedies.
[ترجمه گوگل]ریشه‌های مشکل در سیاست‌های جمهوری‌خواه نهفته است که زنان آن را تهدیدآمیز می‌دانند ژست‌های نمادین و توکنیسم درمان ناکافی هستند
[ترجمه ترگمان]ریشه های این مشکل در سیاست های جمهوری خواهان است که زنان آن ها را تهدید می کنند حرکات نمادین و tokenism درمان های ناکافی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Private industry, however, remained relatively immune to these decrees after the war,[Sentence dictionary] though tokenism flourished.
[ترجمه گوگل]با این حال، صنعت خصوصی پس از جنگ نسبت به این احکام مصون ماند، اگرچه نشانه‌گرایی شکوفا شد
[ترجمه ترگمان]با این حال، صنعت خصوصی در برابر این احکام پس از جنگ، نسبتا در برابر این احکام مصون ماند، گرچه tokenism رواج یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Within this paradigm, the two main criticisms levelled at mainstream Hollywood films are tokenism and homophobia.
[ترجمه گوگل]در این پارادایم، دو انتقاد اصلی که به جریان اصلی فیلم‌های هالیوود وارد می‌شود، نشانه‌گرایی و هوموفوبیا هستند
[ترجمه ترگمان]در این پارادایم، دو انتقادی اصلی که به جریان اصلی فیلم های هالیوودی مربوط می شود، tokenism و homophobia می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The visit to Nyanga near Cape Town may have been tokenism, but at least it was a step in the right direction.
[ترجمه گوگل]بازدید از Nyanga در نزدیکی کیپ تاون ممکن است نشانه ای باشد، اما حداقل گامی در مسیر درست بود
[ترجمه ترگمان]بازدید از Nyanga نزدیک کیپ تاون ممکن است tokenism باشد، اما حداقل یک گام در مسیر درست است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Contrary to what you might imagine, I realise that I am wide open to accusations of tokenism.
[ترجمه گوگل]برخلاف تصور شما، متوجه شدم که در برابر اتهامات توکنیسم کاملاً باز هستم
[ترجمه ترگمان]برخلاف آنچه ممکن است تصور کنید، متوجه می شوم که در معرض اتهام tokenism هستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The. . . donation. . . to Ethiopia proved controversial. It was denounced as mere tokenism.
[ترجمه گوگل] اهدا به اتیوپی بحث برانگیز بود به عنوان یک توکنیسم صرف محکوم شد
[ترجمه ترگمان]این گزارش، که به اتیوپی می دهد، بحث برانگیز شده است آن را صرفا به عنوان tokenism محکوم کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• symbolic gesture, lip service
tokenism is the practice of taking actions which seem to avoid discrimination against some groups of people, but which are taken only because of certain rules or for appearance's sake, and not because the people involved really want to take them.

پیشنهاد کاربران

Tokenism refers to the practice of including a small number of minority individuals in a group or organization to give the appearance of diversity, while not actually addressing systemic inequalities or promoting genuine inclusivity.
...
[مشاهده متن کامل]

توکنیسم به عملی اطلاق می شود که تعداد کمی از افراد اقلیت را در یک گروه یا سازمان بگنجانند تا ظاهری از تنوع نشان دهند، در حالی که در واقع به نابرابری های سیستمی توجهی نمی کنند یا د ربرگیرندگی ( همه پذیری ) واقعی را ترویج نمی کنند.
مثال ها؛
For example, a company might hire a single person of color to fill a diversity quota, without making any meaningful changes to address racial bias within the organization.
Another example is when a TV show includes a token character from a marginalized group to create the illusion of representation, while still predominantly focusing on white characters and storylines.
Tokenism can also be seen in other contexts, such as politics or academia, where individuals from minority groups are given symbolic positions or opportunities without having their voices or perspectives genuinely valued.

منابع• https://fluentslang.com/slang-for-racism/
سمبل کاری
اقدام نمادین
حرکت نمادین
نزدیکترین معنی است که به ذهنم می رسد
"نماکاری"
حرکت نمایشی
مشارکت صوری

بپرس