toggle

/ˈtɑːɡl̩//ˈtɒɡl̩/

معنی: میخ یا پیچ اتصالی حلقه زنجیر
معانی دیگر: (پیچ و مهره و غیره - مکانیک) لولای مفصلی، مفصل زانویی، ضامن پیچ، پیچ زنجیر، پیچ طنابگیر، رجوع شود به toggle joint، چوب لای طناب (که برای سفت کردن طناب آن را می چرخانند)، دکمه هسته خرمایی، می  یا پیچ اتصالی حلقه زنجیر، میله عرضی انتهای زنجیریابندبرای پیچاندن وکنترل ان

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a pin, rod, or bolt inserted into a loop or circle in a chain, rope, or strap to fasten or secure something.

(2) تعریف: a fastening of this sort used as an ornament on a jacket or coat.

(3) تعریف: a toggle joint, or something equipped with one.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: toggles, toggling, toggled
• : تعریف: to provide or secure with a toggle.

جمله های نمونه

1. toggle bolt
پیچ زانویی،پیچ گیرانداز

2. Use this key to toggle between the two typefaces.
[ترجمه گوگل]از این کلید برای جابجایی بین دو تایپ فیس استفاده کنید
[ترجمه ترگمان]از این کلید برای ضامن کردن بین دو طرف استفاده کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The expected toggle switch controls the pickup selections, but in a rather cunning fashion.
[ترجمه گوگل]سوئیچ ضامن مورد انتظار، انتخاب های پیکاپ را کنترل می کند، اما به شیوه ای نسبتاً حیله گر
[ترجمه ترگمان]سوئیچ ضامن مورد انتظار انتخاب ها را کنترل می کند، اما به شکل نسبتا حیله گرانه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The toggle switch is two-position, and flicking it on takes the sound straight to a pre-determined setting.
[ترجمه گوگل]سوئیچ سوئیچ دو حالته است و با زدن آن صدا مستقیماً به تنظیمات از پیش تعیین شده می رسد
[ترجمه ترگمان]کلید زدن ضامن حالت دو موقعیت است و آن را به صورت مستقیم به تنظیمات پیش از تعیین شده نگاه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Cancelling toggle keys Repeat the keystroke.
[ترجمه گوگل]لغو کلیدهای جابجایی فشار کلید را تکرار کنید
[ترجمه ترگمان]کلید زدن کلید رمز را تکرار کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The toggle switch selects either pickup or both, in time honoured fashion.
[ترجمه گوگل]سوئیچ جابجایی یا پیکاپ یا هر دو را انتخاب می‌کند، که به‌عنوان یک مد افتخارآمیز زمان است
[ترجمه ترگمان]سوئیچ ضامن انتخاب یا هر دو را به موقع مناسب انتخاب می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. This can be fitted with push release toggle as an optional extra.
[ترجمه گوگل]این را می توان با ضامن رها کردن فشار به عنوان یک اضافی اختیاری نصب کرد
[ترجمه ترگمان]این می تواند با فشار آوردن ضامن به عنوان یک کلید اختیاری اختیاری تجهیز شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In ordinary use the toggle keys should be kept switched off.
[ترجمه گوگل]در استفاده معمولی کلیدهای جابجایی باید خاموش نگه داشته شوند
[ترجمه ترگمان]در استفاده عادی از toggle کلید باید خاموش شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Clicking 1E x's History button will toggle a window on the left-hand side.
[ترجمه گوگل]با کلیک بر روی دکمه History 1E x، پنجره ای در سمت چپ تغییر می کند
[ترجمه ترگمان]کلیک روی دکمه تاریخ ۱ E در سمت چپ، یک پنجره را تغییر خواهد داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Most important is the Staged versus Write Through toggle.
[ترجمه گوگل]مهمتر از همه، گزینه Staged در مقابل Write Through است
[ترجمه ترگمان]مهم تر از همه، مرحله ای است که در دکمه toggle نوشته شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. This printer lets you toggle between one font and another.
[ترجمه گوگل]این چاپگر به شما امکان می دهد بین یک فونت و فونت دیگر جابجا شوید
[ترجمه ترگمان] این پرینتر باید بین یه فونت و یکی دیگه گیر کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Clock - time toggle: you can now toggle between clock time and elapsed time modes.
[ترجمه گوگل]تغییر ساعت - زمان: اکنون می توانید بین حالت های ساعت و زمان سپری شده جابجا شوید
[ترجمه ترگمان]ضامن زمان - زمان: حالا می توانید بین زمان ساعت و حالت های زمان سپری شده را تغییر دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. PumpSmart ? can toggle between two fixed setpoints through using a digital switch.
[ترجمه گوگل]پمپ اسمارت؟ می تواند با استفاده از یک سوئیچ دیجیتال بین دو نقطه تنظیم ثابت جابجا شود
[ترجمه ترگمان]PumpSmart؟ می تواند بین دو حالت ثابت را از طریق استفاده از یک کلید دیجیتالی تغییر دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Toggle Bit timing diagram and Figure 16 for a flowchart.
[ترجمه گوگل]نمودار زمان بندی بیت و شکل 16 را برای نمودار جریان تغییر دهید
[ترجمه ترگمان]به نمودار زمان بندی بیتی و شکل ۱۶ برای نمودار گردشی اشاره کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

میخ یا پیچ اتصالی حلقه زنجیر (اسم)
toggle

تخصصی

[عمران و معماری] مفصل
[کامپیوتر] قطع و وصل شدن - سوئیچ کردن چیزی به جلو یا عقب از یک حالت به حالت دیگر . مثلاً در برخی از ویرایشگرها، کلیدها lns حالت درج را « سوئیچ می کند» ؛ یعنی خاموش بودن این کلید، حالت درج را فعال، و روشن بودن آن، حالت درج را غیر فعال می کند. - ضامن، تبدیل کردن، تبدیل، مربوط است به هر دستگاهی که دارای دو حالت پایدار است .
[برق و الکترونیک] دگروضع تغییر وضعیت مداری مانند فلیپ فلاپ به حالت دیگر . - اهرم
[مهندسی گاز] مفصل زانوئی
[زمین شناسی] مفصل
[پلیمر] لولا(اهرم)

انگلیسی به انگلیسی

• long pin or rod inserted between loops of rope to prevent slippage or make attachment; long rod-shaped button; joint which is fastened with a toggle; horizontal support beam used in frames (theater); electrical switch that works by forcing a lever through an arc, toggle switch
strengthen through a long rod or bolt; alter from one position to another
a toggle is a small piece of wood or plastic which is sewn to something such as a coat, bag, or tent flap, and which is attached to a string and used as a fastener or switch.

پیشنهاد کاربران

دکمه عاج فیلی
- دکمه کشویی
- دکمه تغییر وضعیت دهنده
سنجاق قفلی
سگک کمربند
تغییر وضعیت دادن
خاموش و روشن کردن؛ فعال و غیر فعال کردن
پادنهادن
تغیروضعیت

بپرس