انگشتان پا
He wiggled his toes in the sand.
پنجه ( قسمت جلویی کفش یا جوراب )
There's a hole in the toe of my sock.
انگشت ( در چهارپایان، بند انتهایی پا که شامل پنجه، ناخن یا سم است )
The cat carefully touched the water with the toes on its front paw.
... [مشاهده متن کامل]
نوک زدن ( در رقص باله، ایستادن یا حرکت کردن روی نوک انگشتان پا )
The ballerina gracefully danced on her toes.
نوک پا رفتن ( روی قسمت جلویی پا، بدون گذاشتن پاشنه روی زمین، راه رفتن یا ایستادن )
I toed towards the door as quietly as possible.
مترادف:
مربوط به معنی انگشتان پا: digits, ( formal ) phalanges
پنجه ( قسمت جلویی کفش یا جوراب )
انگشت ( در چهارپایان، بند انتهایی پا که شامل پنجه، ناخن یا سم است )
... [مشاهده متن کامل]
نوک زدن ( در رقص باله، ایستادن یا حرکت کردن روی نوک انگشتان پا )
نوک پا رفتن ( روی قسمت جلویی پا، بدون گذاشتن پاشنه روی زمین، راه رفتن یا ایستادن )
مترادف:
مربوط به معنی انگشتان پا: digits, ( formal ) phalanges
معنی کف پا یا انگشت تان پا است
سرنخ ها
انگشت پا
پنجه
پنجه
انگشتان یا پنجه
انگشت پا
انگشتان پا
انگشتان پا
پنجه های یک پرنده
پنجه ها