toehold

/ˈtoʊhoʊld//ˈtəʊhəʊld/

معنی: جای پا، محل استقرار پنجه پا، نفوذ کم
معانی دیگر: (وسیله ی چیره شدن بر مشکلات یا انجام کار و غیره) فرصت، رخصت، سرنج، مجال، (کوهنوردی و غیره) جای گذاشتن پنجه ی پا، جاپا، جاپنجه، تیپاگاه، مزیت، برتری، در کوهنوردی محل استقرار پنجه پا

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a small surface or ledge that will support or hold no more than the toes in hiking, rock climbing, or the like; small foothold.

(2) تعریف: an initial position of influence or advantage from which further progress can be made.

- They gained a toehold in the oil business.
[ترجمه گوگل] آنها در تجارت نفت جایگاه ویژه ای به دست آوردند
[ترجمه ترگمان] آن ها یک toehold در تجارت نفت به دست آوردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: a wrestling hold in which a competitor's foot is turned or twisted.

جمله های نمونه

1. he was hoping his brother would give him a toehold in the export business
امیدوار بود که برادرش در کار صادرات به او مجال بدهد.

2. I searched desperately for a toehold in the rock face.
[ترجمه گوگل]ناامیدانه به دنبال سوراخی در صخره می گشتم
[ترجمه ترگمان]با ناامیدی به دنبال جای محکم در چهره سنگی گشتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Mitsubishi Motors were anxious to get a toehold in the European market.
[ترجمه گوگل]میتسوبیشی موتورز مشتاق بود که در بازار اروپا جا پایی پیدا کند
[ترجمه ترگمان]شرکت میتسوبیشی موتورز مایل به دریافت a در بازار اروپا بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The company has gained a toehold in the competitive computer market.
[ترجمه گوگل]این شرکت در بازار رقابتی کامپیوتر جایگاهی به دست آورده است
[ترجمه ترگمان]این شرکت در بازار رایانه رقابتی toehold به دست آورده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The firm is anxious to gain a toehold in the North American market.
[ترجمه گوگل]این شرکت مشتاق به دست آوردن جایگاهی در بازار آمریکای شمالی است
[ترجمه ترگمان]شرکت نگران است که در بازار آمریکای شمالی سهمی داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Having thus established his toehold in the realm of presumption, Mr. Lazar now goes on to funnel thoughts into the mind of his own father.
[ترجمه گوگل]آقای لازار پس از تثبیت پای خود در قلمرو فرض، اکنون افکار خود را به ذهن پدرش منتقل می کند
[ترجمه ترگمان]اقای Lazar که به این ترتیب توانسته بود در این گستاخی جای محکمی به او بدهد، حالا دیگر به فکر فرو رفتن در ذهن پدر خودش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Family connections gave her a toehold in politics.
[ترجمه گوگل]روابط خانوادگی او را در سیاست جای داد
[ترجمه ترگمان]روابط خانوادگی او را به سیاست تبدیل کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The firm is anxious to gain a toehold in Europe.
[ترجمه گوگل]این شرکت مشتاق به دست آوردن جایگاهی در اروپا است
[ترجمه ترگمان]این شرکت قصد دارد تا یک toehold در اروپا به دست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Another bank building a strategic toehold in Hong Kong is Bank of Tokyo - Mitsubishi UFJ Ltd.
[ترجمه گوگل]بانک دیگری که در هنگ کنگ یک پایگاه استراتژیک ایجاد می کند، بانک توکیو - میتسوبیشی UFJ Ltd است
[ترجمه ترگمان]یک بانک دیگر که در حال ساخت یک بانک استراتژیک در هنگ کنگ است، بانک توکیو - میتسوبیشی UFJ با مسئولیت محدود است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. American diplomacy provided a toehold on which to proceed toward peace talks.
[ترجمه گوگل]دیپلماسی آمریکا بستری برای ادامه مذاکرات صلح فراهم کرد
[ترجمه ترگمان]دیپلماسی آمریکا فرصتی را برای پیشبرد مذاکرات صلح فراهم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It has even found a toehold in the frigid polar regions and in toxic dumps.
[ترجمه گوگل]حتی در نواحی قطبی سرد و در زباله‌های سمی نیز جای پا پیدا کرده است
[ترجمه ترگمان]این بیماری حتی در مناطق سرد و منجمد قطب و مناطق سمی نیز یک toehold پیدا کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. His father gave him a toehold in the oil business.
[ترجمه گوگل]پدرش به او در تجارت نفت پایبند بود
[ترجمه ترگمان]پدرش به او یک toehold در تجارت نفت داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Insurance is a very difficult market to get a toehold in.
[ترجمه گوگل]بیمه بازار بسیار دشواری است که می توان در آن دست به دست شد
[ترجمه ترگمان]بیمه کردن یک بازار بسیار دشوار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Freeing up Olajuwon is imperative for the Rockets to regain a toehold.
[ترجمه گوگل]آزاد کردن اولاجوون برای راکت‌ها ضروری است تا بتوانند قدرت خود را دوباره به دست آورند
[ترجمه ترگمان]رها کردن Olajuwon برای تیم راکتز برای بازپس گیری مجدد toehold ضروری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

جای پا (اسم)
trace, foothold, footing, toe, rake, footstep, footprint, vestige, toehold, footmark

محل استقرار پنجه پا (اسم)
toehold

نفوذ کم (اسم)
toehold

تخصصی

[] گیرة انگشتی

انگلیسی به انگلیسی

• small opening or ledge in which the foot can be placed while climbing; advantage, way of entry
a toehold is a small place on a rock or mountain, where there is just enough room for you to put the end of your foot when you are climbing.
a toehold is also a first uncertain position in a job or area of work which you hope will give you the opportunity to go on to better things.
ledge or crevice for placing the foot while climbing; "head start", advantageous position; wrestling hold in which an opponent's foot is twisted; strip used for support on sloped surfaces

پیشنهاد کاربران

بپرس