🔸 معادل فارسی:
رو در رو / شاخ به شاخ / بی واسطه و مستقیم مقابله کردن
🔸 تعریف ها:
1. در معنای فیزیکی یا ورزشی: ایستادن یا مبارزه کردن در فاصله ی نزدیک، معمولاً در رقابت شدید یا مبارزه تن به تن.
... [مشاهده متن کامل]
مثال: The boxers went toe to toe in the final round. بوکسورها در راند آخر شاخ به شاخ شدن.
2. در معنای استعاری یا رقابتی: مقابله مستقیم و بی واسطه بین دو طرف، چه در بحث، رقابت تجاری، یا مناظره.
مثال: The two companies went toe to toe in the battle for market dominance. دو شرکت در رقابت برای سلطه بر بازار رو در رو شدن.
3. در سیاست یا رسانه: اشاره به مناظره یا مقابله ی مستقیم بین دو شخصیت یا جناح.
مثال: The candidates stood toe to toe during the heated debate. نامزدها در مناظره ی داغ، رو در رو ایستادن.
🔸 مترادف ها:
head - to - head – face - to - face – mano - a - mano – eyeball - to - eyeball – direct confrontation
رو در رو / شاخ به شاخ / بی واسطه و مستقیم مقابله کردن
🔸 تعریف ها:
1. در معنای فیزیکی یا ورزشی: ایستادن یا مبارزه کردن در فاصله ی نزدیک، معمولاً در رقابت شدید یا مبارزه تن به تن.
... [مشاهده متن کامل]
مثال: The boxers went toe to toe in the final round. بوکسورها در راند آخر شاخ به شاخ شدن.
2. در معنای استعاری یا رقابتی: مقابله مستقیم و بی واسطه بین دو طرف، چه در بحث، رقابت تجاری، یا مناظره.
مثال: The two companies went toe to toe in the battle for market dominance. دو شرکت در رقابت برای سلطه بر بازار رو در رو شدن.
3. در سیاست یا رسانه: اشاره به مناظره یا مقابله ی مستقیم بین دو شخصیت یا جناح.
مثال: The candidates stood toe to toe during the heated debate. نامزدها در مناظره ی داغ، رو در رو ایستادن.
🔸 مترادف ها:
( با شجاعت، قدرت و قاطعیت ) رو در رو شدن/ روبرو شدن / سرشاخ شدن، مبارزه کردن
. Cowards cannot go toe to toe
بجز معانی مورد اشاره دوستان می شود چنین هم ترجمه کرد:
روبه رو شدن، رویارویی، مواجهه ( به خصوص در مورد بحث کردن )
روبه رو شدن، رویارویی، مواجهه ( به خصوص در مورد بحث کردن )
دست و پنجه نرم کردن
شاخ به شاخ
دعوا کردن
دعوا کردن