1. Stravinsky, to whom Lipatti showed his Toccata, could only tell him to "continue in the same direction. "
[ترجمه گوگل]استراوینسکی، که لیپاتی توکاتای خود را به او نشان داد، فقط میتوانست به او بگوید که "به همان جهت ادامه دهد "
[ترجمه ترگمان]Stravinsky، که Lipatti Toccata خود را نشان می داد، تنها می توانست به او بگوید \" در همان مسیر حرکت کند \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. What'd fit after that great Toccata?
[ترجمه گوگل]بعد از آن توکاتای عالی چه چیزی مناسب بود؟
[ترجمه ترگمان]بعد از اون Toccata بزرگ چی جور در میاد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. I've finished my Toccata but I have no fugue .
[ترجمه گوگل]من توکاتای خود را تمام کردم اما فوگی ندارم
[ترجمه ترگمان]من Toccata را تمام کرده ام، اما هیچ fugue ندارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Crossley is as effective in the searching ruminations of the slow movements as in the steely toccatas.
[ترجمه گوگل]کراسلی در نشخوارهای جستجوی حرکات آهسته به اندازه توکاتای فولادی مؤثر است
[ترجمه ترگمان]Crossley به همان اندازه در فرآیند جستجو حرکت کند حرکت کند مثل فولاد محکم toccatas موثر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. I sat down at the piano and launched into Bach's Toccata in C major.
[ترجمه گوگل]پشت پیانو نشستم و به توکاتای باخ در سی ماژور رفتم
[ترجمه ترگمان]من کنار پیانو نشستم و در بخش سی ام وارد Toccata باخ شدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. What can I fit? What'd fit after that great Toccata?
[ترجمه گوگل]چه چیزی را می توانم جا بدهم؟ بعد از آن توکاتای عالی چه چیزی مناسب بود؟
[ترجمه ترگمان]چه کاری از دستم برمیاد؟ بعد از اون Toccata بزرگ چی جور در میاد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید