toboggan

/təˈbɑːɡən//təˈbɒɡən/

معنی: سورتمه دراز و باریک، با سورتمه رفتن
معانی دیگر: (به سرعت) کم شدن، کاهش یافتن، افت کردن، سورتمه ی چند نفری، سورتمه ی دراز، با سورتمه حرکت کردن، سورتمه سواری کردن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a long, narrow, runnerless sled that is curved upwards in front, used for riding downhill on snow or ice.
فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: toboggans, tobogganing, tobogganed
مشتقات: tobogganer (n.), tobogganist (n.)
• : تعریف: to ride or coast on a toboggan down a surface covered with snow or ice.

جمله های نمونه

1. I enjoy winter the most because I can toboggan!
[ترجمه حاج حسین] من بیشتر از همه از زمستان لذت می برم چون می توانم سورتمه سواری کنم.
|
[ترجمه گوگل]من از زمستان بیشتر از همه لذت می برم، زیرا می توانم تراکتورسازی کنم!
[ترجمه ترگمان]من بیشتر از زمستان از زمستان لذت می برم، چون با آن toboggan!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Trashmore, a local toboggan hill built atop a garbage dump.
[ترجمه گوگل]سطل زباله، تپه‌ای محلی که در بالای زباله‌دانی ساخته شده است
[ترجمه ترگمان]Trashmore، یک تپه toboggan در بالای یک سطل آشغال بنا شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Weekly highlights at the Girasole include a toboggan race, a slalom race, a kids' disco and a torchlight descent.
[ترجمه گوگل]نکات برجسته هفتگی در Girasole عبارتند از مسابقه توباگان، مسابقه اسلالوم، دیسکوی کودکان و فرود با نور مشعل
[ترجمه ترگمان]highlights هفتگی در the شامل یک مسابقه toboggan، یک مسابقه اسلالوم، یک دیسکو با بچه ها و یک نزول زیر نور است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. For the adventurous there is a double-track summer toboggan run, where you can race new found friends!
[ترجمه گوگل]برای افراد ماجراجو یک دوی سورتمه‌ای تابستانی در دو مسیر وجود دارد که می‌توانید با دوستان جدید خود مسابقه دهید!
[ترجمه ترگمان]برای ماجراجو یک تابستان دو طرفه وجود دارد که در آن می توانید دوستان جدید پیدا کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The toboggan consists of a wide wicker basket with a cushioned seat, set on wooden runners.
[ترجمه گوگل]این توبوگان شامل یک سبد حصیری پهن با صندلی بالشتکی است که روی دونده های چوبی قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]The شامل یک سبد بزرگ حصیری با یک صندلی راحتی است که روی runners چوبی تنظیم شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. On land, they waddle and toboggan across the ice—sliding on their bellies, and propelling themselves with their flippers.
[ترجمه گوگل]در خشکی، آن‌ها روی یخ پارو می‌زنند و با سورتاپ روی شکم خود می‌لغزند و با باله‌هایشان خود را به پیش می‌برند
[ترجمه ترگمان]و فرار می کنند و مثل این که با پاهای خود به روی زمین افتاده اند و با بال های خود به جلو می لغزند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The cable car and toboggan nicely combine natural beauty and man-made scenery. Come and join us in experiencing natural and excited feeling.
[ترجمه گوگل]تله کابین و سورتمه به خوبی زیبایی طبیعی و مناظر ساخته دست بشر را با هم ترکیب می کنند بیایید و به ما بپیوندید تا احساس طبیعی و هیجان انگیز را تجربه کنید
[ترجمه ترگمان]ماشین کابلی و toboggan به زیبایی مناظر طبیعی و مناظر طبیعی را ترکیب می کنند بیایید و در تجربه احساسی طبیعی و هیجان زده به ما ملحق شوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. White-suited drivers, wearing straw hats and Madeiran boots, run alongside, pushing the toboggan to gain momentum.
[ترجمه گوگل]رانندگان کت و شلوار سفید، با کلاه حصیری و چکمه های مادریران، در کنار هم می دوند و تراکتور را هل می دهند تا شتاب بیشتری بگیرد
[ترجمه ترگمان]رانندگان مناسب با لباس سفید، کلاه های حصیری و چکمه های Madeiran در کنار آن ها می دویدند و the را به حرکت در می آوردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. They then jump on to the runners behind the toboggan, steering and restraining it with ropes.
[ترجمه گوگل]آنها سپس به سمت دونده های پشت توباگان می پرند و آن را با طناب هدایت و مهار می کنند
[ترجمه ترگمان]بعد مثل این که با طناب دار نی در پشت سر toboggan پشت سر سورتمه نشسته باشند و با طناب it را نگه دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. This was what it must be like on a toboggan roaring down the snowy slope of a mountainside.
[ترجمه گوگل]این همان چیزی بود که باید در یک سورتمه ای باشد که از شیب برفی دامنه کوه خروشان می کند
[ترجمه ترگمان]این همان چیزی بود که در آن toboggan با صدای غرش مانند در سراشیبی برف به طرف کوه حرکت می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Ernest Hemingway is reputed to have considered the descent from Monte in a toboggan one of the strongest emotions of his life.
[ترجمه گوگل]مشهور است که ارنست همینگوی فرود آمدن مونته در یک سورتمه را یکی از قوی ترین احساسات زندگی خود می دانست
[ترجمه ترگمان]ارنست همینگوی به عنوان یکی از قوی ترین احساسات زندگی خود شناخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I don't want to scrape up the bottom of my toboggan.
[ترجمه گوگل]نمی‌خواهم ته توباگانم را خراش دهم
[ترجمه ترگمان]مثل اینکه دلم نمی خواهد با آن بازی کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. ZioF. T., the patron saint of giggling, naughty children who toboggan downstaircases, throw bread balls at restaurants and even put toddler cousins inlarge salad bowls and spin them across floors.
[ترجمه گوگل]ZioF تی، حامی کودکان شیطون و قهقهه‌زن که در طبقه‌های پایین تراکتور می‌کنند، توپ‌های نان را در رستوران‌ها پرتاب می‌کنند و حتی پسرعموهای نوپا را در کاسه‌های سالاد بزرگ می‌گذارند و آنها را در طبقات می‌چرخانند
[ترجمه ترگمان]ZioF تی قدیس حامی نخودی می خندد، بچه های شیطان که downstaircases را بازی می کنند، گلوله های نان را به رستوران ها پرتاب می کنند و حتی cousins را بر روی salad می گذارند و آن ها را روی کف زمین می اندازند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Never before captured on film, we witness majestic sliding, an epic fight for toboggan territory and the unique mating ritual of this rare icon of the Canadian Prairie.
[ترجمه گوگل]پیش از این هرگز در فیلم ثبت نشده بود، ما شاهد سر خوردن باشکوه، یک مبارزه حماسی برای قلمرو سورتمه‌ها و آیین جفت‌گیری منحصربه‌فرد این نماد کمیاب دشت کانادایی بودیم
[ترجمه ترگمان]پیش از تصرف فیلم، ما شاهد لغزش باشکوهی هستیم، نبردی حماسی برای سرزمین toboggan و مراسم ازدواج منحصر به فرد این نماد نادر of
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Toboggan algorithm is an important tool to image segmentation, and the result of image segmentation depends on how to compute the gradient image to a great extent if applying toboggan to it.
[ترجمه گوگل]الگوریتم توبوگان ابزار مهمی برای تقسیم‌بندی تصویر است و نتیجه تقسیم‌بندی تصویر به نحوه محاسبه تصویر گرادیان تا حد زیادی در صورت اعمال توباگان بر روی آن بستگی دارد
[ترجمه ترگمان]الگوریتم toboggan یک ابزار مهم برای تقسیم بندی تصویر است، و نتیجه تقسیم بندی تصویر بستگی به این دارد که چگونه تصویر گرادیان را تا حد زیادی محاسبه کند اگر toboggan به آن اعمال شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سورتمه دراز و باریک (اسم)
toboggan

با سورتمه رفتن (فعل)
toboggan

انگلیسی به انگلیسی

• sled on snow in a toboggan (type of large sled)
sled
a toboggan is a small vehicle for travelling on snow. it consists of a flat seat attached to two long narrow pieces of wood or metal that slide easily over the snow.

پیشنهاد کاربران

بپرس