اسم ( noun )مشتقات: toadish (adj.), toadlike (adj.)
• (1)تعریف: any of numerous tailless amphibians that have dry rough warty skins, live primarily on land, and resemble the related frog.
• (2)تعریف: any of several similar animals, esp. some lizards. • مشابه: prime
• (3)تعریف: an objectionable or unpleasant person.
جمله های نمونه
1. the plop of a toad jumping into the pond
صدای تالاپ وزغی که توی استخر پرید
2. The toad had changed its colour to blend in with its new environment.
[ترجمه گوگل]وزغ رنگ خود را تغییر داده بود تا با محیط جدید خود ترکیب شود [ترجمه ترگمان]وزغ رنگ خود را تغییر داده بود تا با محیط جدید خود ترکیب شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Both the toad and frog are amphibian.
[ترجمه n.Sabaa] وزغ ها و قورباغه ها دوزیست اند.
|
[ترجمه گوگل]وزغ و قورباغه هر دو دوزیست هستند [ترجمه ترگمان]هر دو وزغ و وزغ amphibian [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The toad has a distinctive yellow stripe down its back.
[ترجمه گوگل]وزغ یک نوار زرد متمایز در پشت خود دارد [ترجمه ترگمان] وزغ یه خط زرد مشخص از پشتش داره [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The toad hid itself in a cranny in the wall.
[ترجمه گوگل]وزغ خود را در برآمدگی دیوار پنهان کرد [ترجمه ترگمان]وزغ خود را در شکافی در دیوار پنهان کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Mr Toad was loose on the racetrack, yowling and tooting to himself and let all beware who saw him come.
[ترجمه گوگل]آقای وزغ در پیست مسابقه گشاد بود، زوزه می کشید و با خودش زمزمه می کرد و اجازه داد همه مراقب باشند که او را ببینند [ترجمه ترگمان]اقای وزغ روی خط سیر مسابقه رها شده بود و به خودش راه می داد و به خودش راه می داد و به همه کس که او را دیده بود آگاه بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The toad does not recognize insects as such, but recognizes small, dark, moving objects.
[ترجمه گوگل]وزغ حشرات را به عنوان چنین تشخیص نمی دهد، اما اجسام کوچک، تیره و متحرک را تشخیص می دهد [ترجمه ترگمان]قورباغه حشرات را به این شکل تشخیص نمی دهد، اما اشیا کوچک، تاریک و متحرک را تشخیص می دهد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. I abandoned the garden, which harboured the non-existent toad.
[ترجمه گوگل]باغی را رها کردم که وزغی که وجود نداشت را در خود جای داده بود [ترجمه ترگمان]من باغ رو رها کردم که یه وزغ غیر مسیحی رو نجات داده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The toad is quickly dropped and escapes - with no more than a few minor punctures if it is lucky.
[ترجمه گوگل]وزغ به سرعت رها می شود و فرار می کند - اگر خوش شانس باشد بیش از چند سوراخ جزئی ندارد [ترجمه ترگمان]وزغ به سرعت از زمین می افتد و فرار می کند - اگر خوش شانس باشد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. He touched the toad and it inflated jerkily, its throat moving in and out like bellows.
[ترجمه گوگل]او وزغ را لمس کرد و وزغ به شدت باد کرد و گلویش مانند دمیده به داخل و خارج میشد [ترجمه ترگمان]او وزغ را لمس کرد و به تندی باد کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. She was to marry this mountebank, this hypocritical toad of a Sir Thomas.
[ترجمه گوگل]او قرار بود با این کوهستان، این وزغ ریاکار یک سر توماس ازدواج کند [ترجمه ترگمان]قرار بود با این mountebank ازدواج کند، این وزغ ریاکار سر تاماس [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. You repulsive little toad!
[ترجمه گوگل]ای وزغ کوچولوی نفرت انگیز! [ترجمه ترگمان]ای وزغ کوچولوی نفرت انگیز! [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. When the bacteria reproduced, it reproduced the toad genes as well, creating a new type of bacteria.
[ترجمه گوگل]زمانی که باکتری ها تکثیر شدند، ژن های وزغ را نیز تکثیر کردند و نوع جدیدی از باکتری ها را ایجاد کردند [ترجمه ترگمان]وقتی باکتری تکثیر شد، ژن های وزغ را نیز تکثیر کرد و نوع جدیدی از باکتری ها را ایجاد کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. He carried the dead toad into the overgrown garden.
[ترجمه گوگل]او وزغ مرده را به باغی که بیش از حد رشد کرده بود حمل کرد [ترجمه ترگمان]وزغ مرده را باخود به باغ بزرگ برد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Sneaking into the courtyard, the toad climbed the tallest persimmon tree in the garden.
[ترجمه گوگل]وزغ که یواشکی وارد حیاط شد، از بلندترین درخت خرمالو در باغ بالا رفت [ترجمه ترگمان]وقتی وارد حیاط شد، وزغ مانند بلندترین درخت خرمالو در باغ بالا رفت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
وزغ (اسم)
frog, toad
غوک (اسم)
frog, toad
انگلیسی به انگلیسی
• tailless amphibian that has short legs ans a short stout body; any of several animals that look like toads (such as some lizards); nasty person, mean unpleasant person a toad is an animal like a frog, but with a drier skin.