to the hilt

بررسی کلمه

عبارت ( phrase )
• : تعریف: as much as possible; completely; thoroughly.

- I will support you to the hilt.
[ترجمه گوگل] من تا آخر از شما حمایت خواهم کرد
[ترجمه ترگمان] من تو رو تا دسته همراهی می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. They have promised to back us to the hilt.
[ترجمه گوگل]آنها به ما قول داده اند که ما را تا پای جان پشت کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها قول داده اند که ما را به قبضه شمشیر ببرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. She's up to the hilt in trouble.
[ترجمه گوگل]او تا آخرش در دردسر است
[ترجمه ترگمان]اون تو دردسر افتاده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The government is already borrowing up to the hilt, so it can't afford to spend any more.
[ترجمه گوگل]دولت در حال حاضر در حال وام گرفتن است، بنابراین نمی تواند بیش از این هزینه کند
[ترجمه ترگمان]دولت هم اکنون دارد تا دسته قرض می گیرد، بنابراین دیگر توان خرج کردن بیشتر را ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. We're mortgaged up to the hilt.
[ترجمه گوگل]ما تا آخر رهن هستیم
[ترجمه ترگمان]ما به گرو گذاشتن قبضه شمشیر هستیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I'm backing the PM to the hilt on this.
[ترجمه گوگل]من از نخست وزیر در این مورد حمایت می کنم
[ترجمه ترگمان]من از نخست وزیر تا دسته در این مورد پشتیبانی می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I will support you to the hilt on this.
[ترجمه گوگل]من از شما در این مورد حمایت خواهم کرد
[ترجمه ترگمان]من در این مورد از شما حمایت می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I'll support you to the hilt.
[ترجمه گوگل]من تا آخر از شما حمایت خواهم کرد
[ترجمه ترگمان]من از تو تا دسته حمایت می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It was stuck up to the hilt in the back of Lord Westbourne, sprawled over the desk.
[ترجمه گوگل]تا دسته پشت لرد وستبورن چسبیده بود و روی میز پخش شده بود
[ترجمه ترگمان]به دسته دسته لرد Westbourne چسبیده بود که روی میز ولو شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Holmgren played bad cop to the hilt.
[ترجمه گوگل]هولمگرن تا آخر نقش پلیس بد را بازی کرد
[ترجمه ترگمان] Holmgren \"نقش یه پلیس بد رو به قبضه شمشیر بازی کرده\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. They insure up to the hilt, yet worries about money, health and security suffuse daily life.
[ترجمه گوگل]آنها تا حد امکان بیمه می کنند، اما نگرانی در مورد پول، سلامت و امنیت زندگی روزمره را در بر می گیرد
[ترجمه ترگمان]آن ها تا دسته بیمه می شوند، با این حال نگران پول، بهداشت و امنیت در زندگی روزمره هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Environmental organisations have worked that one to the hilt.
[ترجمه گوگل]سازمان‌های زیست‌محیطی این یک را تا آخر کار کرده‌اند
[ترجمه ترگمان]سازمان های زیست محیطی این دسته را تا دسته کار کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Government finances are strained to the hilt dealing with essential services.
[ترجمه گوگل]بودجه دولت در ارتباط با خدمات ضروری تا حد زیادی تحت فشار است
[ترجمه ترگمان]امور مالی دولت به شدت تحت فشار قرار دارند که با خدمات ضروری سر و کار دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. But the house was mortgaged to the hilt and bills were never paid.
[ترجمه گوگل]اما خانه تا حد امکان رهن شد و قبض ها هرگز پرداخت نشد
[ترجمه ترگمان]اما خانه به گرو رفته بود و صورتحساب هرگز پرداخت نمی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I'm in trouble up to the hilt.
[ترجمه گوگل]من تا آخر مشکل دارم
[ترجمه ترگمان]من تو دردسر افتادم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. She was in this right up to the hilt.
[ترجمه گوگل]او تا دم در این بود
[ترجمه ترگمان] اون درست جلوی دسته اش بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

To the hilt and up to the hilt mean to the maximum extent possible or as fully as possible
تا خرخره، تا جای ممکن، تا ته، تا دسته، کاملا

بپرس