to the core

بررسی کلمه

عبارت ( phrase )
• : تعریف: through and through; completely.
مشابه: home

- He's rotten to the core.
[ترجمه ترانه] کاملا فاسد شده
|
[ترجمه گوگل] او تا بطن خود پوسیده است
[ترجمه ترگمان] به هسته فاسد شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. He's a Conservative to the core.
[ترجمه محمد مهدی طالبی] او در همه کارهایش محافظه کار است
|
[ترجمه گوگل]او تا هسته محافظه کار است
[ترجمه ترگمان]او یک محافظه کار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The pear is rotten to the core.
[ترجمه گوگل]گلابی تا هسته پوسیده است
[ترجمه ترگمان]گلابی به هسته فاسد شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He's a politician to the core .
[ترجمه گوگل]او یک سیاستمدار تا هسته است
[ترجمه ترگمان]او یک سیاست مدار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The system is rotten to the core.
[ترجمه گوگل]سیستم تا هسته پوسیده است
[ترجمه ترگمان]این سیستم از هسته پوسیده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Students choose from optional subjects in addition to the core curriculum.
[ترجمه گوگل]دانش آموزان علاوه بر برنامه درسی اصلی، از موضوعات اختیاری نیز انتخاب می کنند
[ترجمه ترگمان]دانش آموزان علاوه بر برنامه درسی اصلی، از موضوعات اختیاری استفاده می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The man's morals are rotten to the core.
[ترجمه گوگل]اخلاق مرد تا تهش پوسیده است
[ترجمه ترگمان]اخلاق این مرد از هسته پوسیده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I was shocked to the core.
[ترجمه گوگل]من تا آخرش شوکه شدم
[ترجمه ترگمان]من شوکه شده بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The whole government is rotten to the core.
[ترجمه گوگل]کل دولت تا بطن پوسیده است
[ترجمه ترگمان]کل دولت از هسته پوسیده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. We want to get to the core of the problem.
[ترجمه گوگل]ما می خواهیم به اصل مشکل برسیم
[ترجمه ترگمان]ما می خواهیم به هسته این مشکل برسیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. She was shaken to the core by the news.
[ترجمه گوگل]او از این خبر تا حد زیادی تکان خورد
[ترجمه ترگمان]او از شنیدن این خبر شوکه شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Let's get to the core of the argument.
[ترجمه گوگل]بیایید به اصل بحث بپردازیم
[ترجمه ترگمان]بیایید به مرکز بحث برسیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He was a bureaucrat to the core.
[ترجمه گوگل]او تا هسته یک بوروکرات بود
[ترجمه ترگمان]اون یه مامور دولتی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Leonard was shaken to the core; he'd never seen or read anything like it.
[ترجمه گوگل]لئونارد تا ته قلب تکان خورد او هرگز چنین چیزی را ندیده و نخوانده بود
[ترجمه ترگمان]لئونارد به هسته بدنش نفوذ کرده بود؛ هرگز ندیده بود چیزی شبیه این را بخواند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. We didn't get to the core of the subject.
[ترجمه گوگل]ما به اصل موضوع نرسیدیم
[ترجمه ترگمان]ما به مرکز این موضوع نرسیدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

ذاتاً
از اساس
از پایه
عمیقا، تا بن دندان
Shirin
از ته دل
از بیخ
تا خِر خِره
در حد لالیگا !
به شدت، قویا، به صورتی جدی
کاملاً، بطور کامل
شدیداً

بپرس