to sum up

جمله های نمونه

1. He wanted to sum up strength to deal a final blow.
[ترجمه ناز] ضربه نهایی
|
[ترجمه گوگل]او می خواست قدرت را جمع کند تا ضربه نهایی را وارد کند
[ترجمه ترگمان]می خواست قدرتش را جمع کند تا آخرین ضربه را به پایان برساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Well, to sum up, what is the message that you are trying to get across?
[ترجمه گوگل]خوب، برای جمع بندی، پیامی که می خواهید به آن منتقل کنید چیست؟
[ترجمه ترگمان]خوب، برای پول دادن، پیامی است که می خواهید از آن عبور کنید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. You have only 100 words in which to sum up his speech.
[ترجمه گوگل]شما فقط 100 کلمه دارید که می توانید صحبت های او را در آن خلاصه کنید
[ترجمه ترگمان]تو فقط ۱۰۰ کلمه داری که باید روی سخنرانیم حساب کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I'd just like to sum up by saying that it's been a tremendous pleasure to work with you.
[ترجمه گوگل]من فقط می خواهم این را خلاصه کنم که کار کردن با شما باعث لذت فوق العاده ای شده است
[ترجمه ترگمان]من فقط دوست دارم با گفتن این که کار کردن با تو خیلی لذت بخش بوده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. To sum up, there are three main ways of tackling the problem . . .
[ترجمه گوگل]به طور خلاصه، سه راه اصلی برای مقابله با مشکل وجود دارد
[ترجمه ترگمان]برای جمع بندی، سه روش اصلی برای رفع مشکل وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. To sum up, for a healthy heart you must take regular exercise and stop smoking.
[ترجمه گوگل]به طور خلاصه، برای داشتن قلب سالم باید به طور منظم ورزش کنید و سیگار را ترک کنید
[ترجمه ترگمان]برای جمع بندی، شما باید ورزش منظم داشته باشید و سیگار بکشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Three words to sum up the feelings of the Hereford fans on Saturday.
[ترجمه گوگل]سه کلمه برای خلاصه کردن احساسات هواداران هرفورد در روز شنبه
[ترجمه ترگمان]سه کلمه برای جمع بندی احساسات طرفداران Hereford در روز شنبه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Thus the company is uniquely placed to sum up current interest in alternative fuels for diesel and petrol engines.
[ترجمه گوگل]بنابراین، این شرکت به طور منحصر به فردی برای جمع‌بندی علاقه فعلی به سوخت‌های جایگزین برای موتورهای دیزلی و بنزینی قرار دارد
[ترجمه ترگمان]بنابراین شرکت به طور منحصر به فرد برای جمع بندی بهره فعلی به سوخت های جایگزین برای موتورهای بنزینی و بنزینی استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. But to sum up, he is beginning to feel that lawyers have contributed significantly to the disintegration of our country.
[ترجمه گوگل]اما به طور خلاصه، او شروع به احساس می کند که وکلا سهم قابل توجهی در تجزیه کشور ما داشته اند
[ترجمه ترگمان]اما برای جمع بندی، او کم کم احساس می کند که وکلا به طور قابل توجهی به تجزیه کشور ما کمک کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. To sum up, here are some of the benefits a Mercantile Credit Personal Loan offers.
[ترجمه گوگل]به طور خلاصه، در اینجا برخی از مزایای وام شخصی اعتبار تجاری ارائه شده است
[ترجمه ترگمان]برای جمع بندی، در اینجا برخی از فواید یک وام بانکی اعتباری و اعتباری وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. To sum up: The background to physical punishment is what is all-important.
[ترجمه گوگل]به طور خلاصه: پس زمینه تنبیه بدنی چیزی است که بسیار مهم است
[ترجمه ترگمان]جمع بندی: سابقه مجازات فیزیکی چیزی است که مهم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. To sum up, damp walls are not disastrous structurally, but the cause must be ascertained and the condition rectified.
[ترجمه گوگل]به طور خلاصه، دیوارهای مرطوب از نظر ساختاری فاجعه آمیز نیستند، اما باید علت را مشخص کرد و وضعیت را اصلاح کرد
[ترجمه ترگمان]از لحاظ ساختار، دیواره ای مرطوب از نظر ساختاری وخیم نیستند، اما علت آن باید مشخص شود و وضعیت حل شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. She prefaces her book with an attempt to sum up the whole hideous story.
[ترجمه گوگل]او پیشگفتار کتاب خود را با تلاشی برای خلاصه کردن کل داستان وحشتناک می‌گوید
[ترجمه ترگمان]او کتاب خود را با تلاشی برای جمع کردن تمام داستان نفرت انگیز انجام داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. If I had to sum up friendship in one word, it would be comfort. Terri Guillemets
[ترجمه گوگل]اگر بخواهم دوستی را در یک کلمه خلاصه کنم، آرامش است تری گیلتز
[ترجمه ترگمان]اگر در یک کلمه از دوستی پول جمع می کردم، خیالم راحت می شد تری Guillemets
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• to total, to add up

پیشنهاد کاربران

جمع بندی پایانی
نتیجه گیری کلی
to end up
to conclusion
to summrize
خلاصه اینکه،
به طور خلاصه،
خلاصه بگویم
خلاصه بگم
خلاصه کلام که
خلاصه آنکه
در مجموع
as a result of
به عنوان جمع بندی
بطور خلاصه
جمع اوری نهایی
در نتیجه
To sum up, computers offer us a lot of advantages to us
جمع اوری نهایی
در نتیجه
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)