to go the extra mile

پیشنهاد کاربران

my friend goes extra mile to help me
my friend went extra mile to help me
فکر کنم برای زمان گذشته went به کار بره.
سنگ تموم گذاشتن
برای کسی از جون مایه گذاشتن
بیش از حد انتظار کار کردن.
to make more effort than is expected of you
بیش از حد انتظار تلاش کردن ( بیش از حد انتظار مایه گذاشتن )
مثال: He's a nice guy, always ready to go the extra mile for his friends
منبع: https://dictionary. cambridge. org/dictionary/english/go - the - extra - mile
ترجمه تحت اللفظی: مایل اضافی را بروید ( مایل اضافی را بپیمایید )
ترجمه اصطلاحی و مفهومی: سنگ تمام بگذارید.
my friend goes extra mile to help me
دوستم برای کمک به من، سنگ تمام گذاشت.
( اصطلاح ) آماده تلاش برای دستیابی به نتیجه

بپرس