to do with

پیشنهاد کاربران

Have/ had to do with
مربوط بودن به، دخل داشتن به، کار داشتن به، ناشی شدن از
Related
مربوط بودن، ربط داشتن
مرتبط
a set phrase used to show that things are—or are not—related or connected

بپرس