1. There were six of us to begin with, then two people left.
[ترجمه Parnia] برای شروع ما شش نفر بودیم ، بعد دونفر ترک کردن|
[ترجمه حسین رضایی] برای شروع شش از ما شش نفر بود، سپس دو نفر رفتند|
[ترجمه گوگل]برای شروع شش نفر بودیم، سپس دو نفر رفتند[ترجمه ترگمان]ما ۶ نفر بودیم که شروع کنیم و بعد دو نفر دیگه هم اونجا رو ترک کردن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. To begin with, she is too young for that kind of job.
[ترجمه گوگل]برای شروع، او برای چنین شغلی خیلی جوان است
[ترجمه ترگمان]برای شروع، او برای این نوع کار خیلی جوان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]برای شروع، او برای این نوع کار خیلی جوان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. You are wrong about the facts to begin with.
[ترجمه گوگل]در ابتدا در مورد حقایق اشتباه می کنید
[ترجمه ترگمان]تو در مورد حقایق باید اشتباه کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تو در مورد حقایق باید اشتباه کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. We can't go. To begin with, it's too cold.
[ترجمه گوگل]ما نمی توانیم برویم برای شروع، هوا خیلی سرد است
[ترجمه ترگمان]ما نمی تونیم بریم برای شروع، هوا خیلی سرد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ما نمی تونیم بریم برای شروع، هوا خیلی سرد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. To begin with he had no money, but later he became quite rich.
[ترجمه گوگل]از ابتدا پولی نداشت، اما بعداً کاملاً ثروتمند شد
[ترجمه ترگمان]برای آغاز کار، پول نداشت، اما بعدها کاملا ثروتمند شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]برای آغاز کار، پول نداشت، اما بعدها کاملا ثروتمند شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Well, to begin with, he shouldn't even have been driving my car.
[ترجمه گوگل]خب، برای شروع، او حتی نباید ماشین من را می راند
[ترجمه ترگمان]خوب، برای شروع، او حتی نباید رانندگی می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]خوب، برای شروع، او حتی نباید رانندگی می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. I liked it in America to begin with.
[ترجمه گوگل]برای شروع در آمریکا آن را دوست داشتم
[ترجمه ترگمان]از آن در آمریکا خوشم آمد که شروع کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]از آن در آمریکا خوشم آمد که شروع کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. To begin with he was Prince Charming.
[ترجمه گوگل]برای شروع او شاهزاده جذاب بود
[ترجمه ترگمان]از آغاز کارش با شاهزاده جذاب بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]از آغاز کارش با شاهزاده جذاب بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. To begin with, we must consider the faculties of the staff all-sidedly.
[ترجمه گوگل]برای شروع، ما باید دانشکده های کارکنان را به طور همه جانبه در نظر بگیریم
[ترجمه ترگمان]برای شروع، باید قوای اعضای ستاد کل - sidedly را در نظر بگیریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]برای شروع، باید قوای اعضای ستاد کل - sidedly را در نظر بگیریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The hotel was awful! To begin with, our room was far too small. Then we found that the shower didn't work.
[ترجمه گوگل]هتل افتضاح بود! برای شروع، اتاق ما خیلی کوچک بود بعد متوجه شدیم که دوش کار نمی کند
[ترجمه ترگمان]هتل وحشتناک بود! برای شروع، اتاق ما خیلی کوچک بود سپس متوجه شدیم که حمام کار نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]هتل وحشتناک بود! برای شروع، اتاق ما خیلی کوچک بود سپس متوجه شدیم که حمام کار نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. They were desperately in love to begin with, but I think it's starting to cool off now.
[ترجمه گوگل]آنها در ابتدا به شدت عاشق بودند، اما فکر می کنم اکنون شروع به خنک شدن کرده است
[ترجمه ترگمان]اونا خیلی دوست داشتن که شروع کنن، اما من فکر می کنم که الان داره شروع به خنک شدن می کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اونا خیلی دوست داشتن که شروع کنن، اما من فکر می کنم که الان داره شروع به خنک شدن می کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. To begin with, I don't like his attitude.
[ترجمه گوگل]برای شروع، من رفتار او را دوست ندارم
[ترجمه ترگمان]برای شروع، از رفتار او خوشم نمی اید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]برای شروع، از رفتار او خوشم نمی اید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. I'm not going. To begin with I haven't a ticket, and secondly I don't like the play.
[ترجمه Parnia] من نمیرم. اولا من بلیط ندارم و دوما من از نمایش خوشم نمیاد.|
[ترجمه گوگل]من نمی روم برای شروع من بلیط ندارم و دوماً از نمایشنامه خوشم نمی آید[ترجمه ترگمان]من نمی ام برای شروع کارم، بلیت ندارم، ثانیا از نمایش خوشم نمی اید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. To begin with, I'd like to tell in brief the importance of the work.
[ترجمه گوگل]برای شروع، می خواهم به طور خلاصه اهمیت کار را بگویم
[ترجمه ترگمان]برای شروع، دوست دارم به خلاصه، موضوع کار را کوتاه کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]برای شروع، دوست دارم به خلاصه، موضوع کار را کوتاه کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید