to bed

پیشنهاد کاربران

The bottom of the sea or a lake or river.
بستر رودخانه یا دریاچه.
Fix firmly; embed.
محکم نشاندن، محکم کردن، مستحکم کردن.
Have sex with.
سکس داشتن با، مجامعت کردن با، نزدیکی کردن با.
خواباندن ( در معماریمثلا خواباندن نوار درزگیر در روی آستانه درب )

بپرس