to be waited on

پیشنهاد کاربران

it typically implies that someone is attending to your needs or fulfilling your requests
مثال
I stood in line for a few minutes before being waited on
من چند دقیقه ای در صف ایستادم تا نوبت من بشه که بهم سرویس بدهند.
منتظر ماندن ( در مورد کار اداری )

بپرس