to be in a fix

پیشنهاد کاربران

در یک موقعیت مشکل دار گیر کردن
بر سر دوراهی قرار گرفتن
از یک موقعیتی شرمسار یا شرمنده شدن
She had never been in this fix before
او هرگز در معرض همچنین مشکلی قرار نگرفته بود.
I am in a big fix, maybe you can help me
برسر دو راهی بزرگی قرار گرفتم. شاید شما بتونین کمکم کنید.

بپرس