To make plans so that something happens. برنامه ریزی برای انجام کاری/هماهنگ کردنمثال:We arranged for the dogs to stay with our friends while we were away. ترجمه پیشنهادی:هماهنگ کردیم تا در نبود ما سگ ها را پیش دوستانمان بگذاریم.+ عکس و لینک