عبارت برای توصیف موقعیتی استفاده می شود که در آن شخصی کاری انجام می دهد یا می گوید که وضعیت بد یا دشوار را برای شخص دیگری بدتر می کند، وضعیت رو از اونی که هست بدتر کردن
... [مشاهده متن کامل]
تیر خلاص رو زدن
مثال:
They told me I was too old for the job, and then to add insult to injury, they refused to pay my expenses
آنها بهم گفتن که من برای اون شغل خیلی مسن هستم و بعدش اینجا تیر خلاصو زدن که انکار کردن هزینه هامو پرداخت کنن
مثال:
آنها بهم گفتن که من برای اون شغل خیلی مسن هستم و بعدش اینجا تیر خلاصو زدن که انکار کردن هزینه هامو پرداخت کنن
نمک روی زخم کسی پاشیدن
یادآوری کردن خاطرات بد
وخیم تر کردن اوضاع
یادآوری کردن خاطرات بد
وخیم تر کردن اوضاع
۱ - نمک روی زخم پاشیدن
۲ - وضعیت رو از اینی که هست بدتر کردن
۲ - وضعیت رو از اینی که هست بدتر کردن
همین طور که اوضاع وخیم تر میشد