tittle

/ˈtɪtl̩//ˈtɪtl̩/

معنی: ذره، نقطه، خرده، همزه
معانی دیگر: نقطه ی روی i و j و غیره، نشان تلفظ

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a small amount or piece.
مشابه: little

(2) تعریف: a small mark or diacritic used in writing or printing, such as an umlaut or a cedilla.

جمله های نمونه

1. I forgot the tittle of the film.
[ترجمه گوگل]عنوان فیلم را فراموش کردم
[ترجمه ترگمان]the را فراموش کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Graham : Well It 'sounds like office tittle tattle to me . I just don't believe it.
[ترجمه گوگل]گراهام: خب این به نظر من شبیه یک کار اداری است من فقط آن را باور نمی کنم
[ترجمه ترگمان]خوب به نظر می رسه که tittle برای من حرف نمیزنن فقط باورم نمی شه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Well - directed tittle - tattle may easily causes its victim to lose his or her livelihood.
[ترجمه گوگل]لقب به خوبی کارگردانی شده - لحن زدن ممکن است به راحتی باعث شود قربانی خود معیشت خود را از دست بدهد
[ترجمه ترگمان]شایعه خوب شایعه ممکن است باعث شود که قربانی خود زندگی خود را از دست بدهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The world situation matters not a jot or tittle to you.
[ترجمه گوگل]وضعیت جهان برای شما یک ذره یا لقب مهم نیست
[ترجمه ترگمان]اوضاع جهان یک ذره هم به شما مربوط نمی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He said, Youhave opened the door of the tittle room.
[ترجمه گوگل]گفت: در اتاق لقمه را باز کردی
[ترجمه ترگمان]او به آرامی در را باز کرد و گفت:
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. There is not a tittle of evidence against him.
[ترجمه گوگل]هیچ مدرکی علیه او وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]هیچ مدرکی علیه او وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I don't care one jot or one tittle of what he says.
[ترجمه گوگل]برای من اهمیتی ندارد که او چه می گوید
[ترجمه ترگمان]من حتی یک ذره هم اهمیت نمی دهم که او چه می گوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She does not care a jot or tittle what they think of her bahaviour.
[ترجمه گوگل]او اهمیتی نمی دهد که آنها در مورد رفتار او چه فکر می کنند
[ترجمه ترگمان]او به یک jot یا tittle که درباره bahaviour او فکر می کنند اهمیت نمی دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. This paper describes the present status of forcing house tittle irrigation in China, forecasts and analyzes its development and puts forward suggestions to quicken development.
[ترجمه گوگل]این مقاله وضعیت فعلی آبیاری اجباری در چین را توصیف می‌کند، توسعه آن را پیش‌بینی و تجزیه و تحلیل می‌کند و پیشنهادهایی برای تسریع توسعه ارائه می‌کند
[ترجمه ترگمان]این مقاله وضعیت فعلی را توصیف می کند که آب و آبیاری خانه را در چین، پیش بینی، تحلیل کرده و توسعه آن را تجزیه و تحلیل می کند و پیشنهاداتی را برای تسریع توسعه اقتصادی مطرح می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He is certain that the mayor is without any jot or tittle of blame.
[ترجمه گوگل]او یقین دارد که شهردار بدون هیچ سرزنش و سرزنشی است
[ترجمه ترگمان]او مطمئن است که شهردار بدون هیچ گونه jot و tittle است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. We abate nothing of our just demands: not one jot or tittle do we recede.
[ترجمه گوگل]ما از هیچ چیز از خواسته های عادلانه خود کوتاه نمی آییم: حتی یک ذره یا لقمه هم عقب نشینی نمی کنیم
[ترجمه ترگمان]ما از هیچ یک از مطالبات ما کاسته نشده است: یک jot یا tittle را از دست نمی دهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. As he was charitable in his proposal, so he was just in the performance to a tittle.
[ترجمه گوگل]همانطور که او در پیشنهاد خود خیریه بود، بنابراین او فقط در اجرا تا حدی بود
[ترجمه ترگمان]همان طور که او در این پیشنهاد خیرخواه بود، برای این بود که بیش از حد وسط ماجرا قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ذره (اسم)
ace, particle, bit, whit, speck, grain, jot, quantum, atomy, minim, nip, iota, shred, mammock, fraction, dust, stiver, corpuscle, flyspeck, vestige, frustum, groat, little bit, little part, scruple, tittle

نقطه (اسم)
stop, ace, speck, point, spot, dot, part, jot, period, mark, prick, mote, minim, iota, plot, fleck, full stop, splotch, punctation, speckle, tittle

خرده (اسم)
small, particle, bit, grain, sliver, fragment, fritter, anything small, crumb, debris, filings, mote, piece, shred, shiver, splinter, spall, vestige, groat, snip, small piece, spill, tittle, vestigium

همزه (اسم)
tittle

انگلیسی به انگلیسی

• small particle, dot

پیشنهاد کاربران

بپرس