titter

/ˈtɪtər//ˈtɪtə/

معنی: خنده تو دزدیده، پوزخند زدن، ترتر خندیدن، خندیدن
معانی دیگر: هرهر خندیدن، زیر لبی خندیدن

بررسی کلمه

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: titters, tittering, tittered
• : تعریف: to laugh or giggle in a restrained, nervous, or embarrassed way.

- The children tittered when the teacher made a mistake.
[ترجمه گوگل] وقتی معلم اشتباه می کرد بچه ها لق می زدند
[ترجمه ترگمان] وقتی معلم اشتباهی مرتکب شد بچه ها زیر لب می خندیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
مشتقات: titteringly (adv.), titterer (n.)
• : تعریف: a muffled or nervous giggle.

جمله های نمونه

1. Mention sex therapy and most people will titter in embarrassment.
[ترجمه گوگل]به سکس درمانی اشاره کنید و بیشتر مردم از خجالت لق می زنند
[ترجمه ترگمان]درمان جنسیت را ذکر کنید و اغلب افراد در خجالت پوزخند می زنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Mollie gave an uneasy little titter.
[ترجمه گوگل]مولی یک تیتر کوچک ناراحت کننده داد
[ترجمه ترگمان]مولی خندید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. But it was a titter far from being mirthless.
[ترجمه گوگل]اما این یک تیتر به دور از بی روح بودن بود
[ترجمه ترگمان] ولی این یه خنده بود که کاملا بی mirthless
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. His comments raised a titter.
[ترجمه گوگل]نظرات او باعث ایجاد صدایی شد
[ترجمه ترگمان]اظهارنظرهای او به خنده درآمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A titter went around the van, everyone looking at me as if I were some kind of zoo animal.
[ترجمه گوگل]یک تیتر دور ون چرخید، همه طوری به من نگاه می کردند که انگار یک حیوان باغ وحش هستم
[ترجمه ترگمان]صدای خنده در ون پیچید و همه به من نگاه کردند انگار که من نوعی حیوان باغ وحش هستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. This caused some of the other children to titter, quickly putting their hands over their mouths to stifle the sound.
[ترجمه گوگل]این باعث شد که برخی از بچه های دیگر لق می زنند و به سرعت دست های خود را روی دهان خود قرار می دهند تا صدا را خفه کنند
[ترجمه ترگمان]این باعث شد بعضی از بچه های دیگر خنده خنده را سر دهند و به سرعت دست هایشان را روی دهان می گذاشتند تا صدا را خفه کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The titter a major set - back for our diplomacy.
[ترجمه گوگل]عنوان یک مجموعه بزرگ - بازگشت به دیپلماسی ما
[ترجمه ترگمان]The یک مجموعه بزرگ برای دیپلماسی ما را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The curtain went down on a titter and some groans.
[ترجمه گوگل]پرده روی یک تیتر پایین رفت و کمی ناله کرد
[ترجمه ترگمان]پرده روی خنده افتاد و چند ناله سر داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Father Wilfred Knox, a nice fellow but with a horrible mirthless titter.
[ترجمه گوگل]پدر ویلفرد ناکس، یک هموطن خوب اما با تیتر بی‌نظیر وحشتناک
[ترجمه ترگمان]پدر فرد، ناکس، مرد خوبی بود، ولی با خنده ای وحشتناک خنده را سر داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. There was an indrawn breath of horror from the audience and then the anxious and everlasting titter .
[ترجمه گوگل]نفس ترسناکی از حضار شنیده شد و پس از آن صدایی مضطرب و جاودانه
[ترجمه ترگمان]از شنیدن صدای خنده مردم و بعد صدای خنده توام با شور و شعف ابدی شنیده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. There was an indrawn breath of horror from the audience and then the anxious and titter.
[ترجمه گوگل]یک نفس ترسناک از تماشاگران و سپس مضطرب و تیتراژ شنیده شد
[ترجمه ترگمان]از طرف تماشاگران یک نفس عمیق کشیده شد و بعد صدای خنده و نگرانی در فضا پیچید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. 12-29 There was an indrawn breath of horror from the audience and then the anxious and everlasting titter.
[ترجمه گوگل]12-29 یک نفس ترسناک از تماشاگران و سپس تیتر مضطرب و ابدی شنیده شد
[ترجمه ترگمان]۲۹ - ۲۹ یک نفس عمیق از حضار و سپس خنده عصبی و تمام نشدنی ناشی از آن وجود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خنده تو دزدیده (اسم)
titter, giggle

پوزخند زدن (فعل)
titter, sneer, grin, smirk, snicker, simper

ترتر خندیدن (فعل)
titter

خندیدن (فعل)
mock, burst into a laugh, laugh, chuckle, laugh at, titter, giggle, chortle, roar with laughter

انگلیسی به انگلیسی

• giggle, stifled laughter
giggle
if you titter, you laugh quietly in a way that shows that you are nervous or embarrassed. verb here but can also be used as a count noun. e.g. a condescending titter went round the room.

پیشنهاد کاربران

✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: A quiet, suppressed laugh; giggle 😂
🔍 مترادف: Chuckle
✅ مثال: The students couldn't suppress a titter when the teacher made a joke.
خنده ی عصبی

بپرس