titled

/ˈtaɪtl̩d//ˈtaɪtl̩d/

معنی: دارای عنوان
معانی دیگر: دارای عنوان اشرافی، صاحب عنوان، اسم و رسم دار، لقب دار، صاحب لقب

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: having a title of nobility.

- a titled gentleman
[ترجمه گوگل] یک آقا با عنوان
[ترجمه ترگمان] یکی از اعیان و اشراف بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. he titled himself "king of the franks"
او به خود عنوان ((شاه فرانک ها)) را داد.

2. Reed wrote a novel about de Sade titled 'When the Whip Comes Down'.
[ترجمه گوگل]رید رمانی درباره دو ساد با عنوان «وقتی شلاق فرو می‌آید» نوشت
[ترجمه ترگمان]رید رمانی را در مورد de با عنوان زمانی نوشت که \"شلاق\" به پایین می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The single is titled "White Love".
[ترجمه گوگل]این تک آهنگ "عشق سفید" نام دارد
[ترجمه ترگمان]تک آهنگ با نام \"عشق سفید\" نام دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Their first album was titled 'Ocean Drive'.
[ترجمه گوگل]اولین آلبوم آنها "Ocean Drive" نام داشت
[ترجمه ترگمان]اولین آلبوم آن ها با نام دیسک گردان اقیانوس بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Her mother was a titled lady.
[ترجمه گوگل]مادرش خانمی با عنوان بود
[ترجمه ترگمان]مادرش یک خانم اشرافی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The book is intriguingly titled, 'The Revenge of the Goldfish'.
[ترجمه گوگل]نام این کتاب به طرز جالبی «انتقام ماهی قرمز» است
[ترجمه ترگمان]کتاب \"انتقام the\" است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Pirandello titled his play "Six Characters in Search of an Author".
[ترجمه گوگل]پیراندلو نام نمایشنامه خود را «شش شخصیت در جستجوی نویسنده» گذاشت
[ترجمه ترگمان]Pirandello با عنوان \"شش شخصیت در جستجوی یک نویسنده\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A wooden sculpture titled "Abraham" reeked of anti-Semitism.
[ترجمه گوگل]مجسمه چوبی با عنوان «ابراهام» بوی یهودی ستیزی می داد
[ترجمه ترگمان]یک مجسمه چوبی با عنوان \"آبراهام\" بوی ضد یهودی داده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. In its report titled the Lost Land published today, it claims our countryside is disappearing at an alarming rate.
[ترجمه گوگل]در گزارش خود با عنوان سرزمین گمشده که امروز منتشر شد، ادعا می کند که روستاهای ما با سرعت نگران کننده ای در حال ناپدید شدن هستند
[ترجمه ترگمان]در گزارش خود با عنوان سرزمین گم شده امروزه، ادعا می کند که حومه ما در حال ناپدید شدن با نرخ هشدار دهنده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. This study was aptly titled Women at ThirtySomething: Paradoxes of Attainment.
[ترجمه گوگل]این مطالعه به درستی عنوان زنان در سی چیزی: پارادوکس‌های دستیابی را داشت
[ترجمه ترگمان]این مطالعه ماهرانه با عنوان زنان در thirtysomething: Paradoxes of Attainment انجام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The first, titled Bosigran, covers the north coast from Wicca Pillar to Sennen.
[ترجمه گوگل]اولین مورد، با عنوان Bosigran، ساحل شمالی از Wicca Pillar تا Sennen را پوشش می دهد
[ترجمه ترگمان]اولین کشتی با عنوان Bosigran، ساحل شمالی را از ستون Wicca گرفته تا Sennen پوشانده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. She hasn't titled her article.
[ترجمه گوگل]او عنوان مقاله خود را نگذاشته است
[ترجمه ترگمان]او به مقاله خودش اشاره نکرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The cable is titled "China increases its gold reserves in order to kill two birds with one stone".
[ترجمه گوگل]عنوان این کابل "چین ذخایر طلای خود را افزایش می دهد تا با یک سنگ دو پرنده را بکشد" است
[ترجمه ترگمان]کابل با عنوان \"چین ذخایر طلای خود را به منظور کشتن دو پرنده با یک سنگ\" افزایش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I recently read a book titled "Periodization" by Brian P. Moran. This amazing book discusses the concept of moving away from a 12 month year, to a "12 Week Year. "
[ترجمه گوگل]اخیراً کتابی با عنوان «پریودسازی» نوشته برایان پی موران خواندم این کتاب شگفت انگیز مفهوم دور شدن از یک سال 12 ماهه به "سال 12 هفته ای" را مورد بحث قرار می دهد
[ترجمه ترگمان]من اخیرا کتابی با عنوان \"Periodization\" نوشته برایان پ موران این کتاب فوق العاده در مورد مفهوم حرکت از فاصله ۱۲ ماه تا سال \"۱۲ هفته ای\" بحث می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. When prairie voles HAs sex, two hormones titled oxytocin and vasopressin are not released.
[ترجمه گوگل]هنگامی که دشت ولز دارای جنسیت است، دو هورمون به نام های اکسی توسین و وازوپرسین ترشح نمی شوند
[ترجمه ترگمان]زمانی که چمن چمن voles has، دو هورمون titled و vasopressin آزاد نمی شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دارای عنوان (صفت)
titled

انگلیسی به انگلیسی

• a titled person has a title such as `lord' or `lady' which shows their high social rank.
in american english, titled is also used when mentioning the title of something such as a book, film, or painting.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : title / entitle
✅️ اسم ( noun ) : title / entitlement / titlist
✅️ صفت ( adjective ) : titled / entitled / titular
✅️ قید ( adverb ) : titularly
1 - عنوان شده
یدک کش عنوان/لقب . . . . . . . .
با اسم رسم

بپرس