titbit

/ˈtɪtbɪt//ˈtɪtbɪt/

معنی: اراجیف، تکه لذیذ وباب دندان، قسمت لذیذ غذا، لقمه خوشمزه
معانی دیگر: (انگلیس) رجوع شود به: tidbit، شایعات، خرده ریز

جمله های نمونه

1. She always keeps some titbit to give to her cat.
[ترجمه گوگل]او همیشه مقداری لقب برای دادن به گربه خود نگه می دارد
[ترجمه ترگمان] اون همیشه یه خورده دوست داره که گربه - ش رو بده به گربه - ش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He had guessed that Hardy wouldn't keep that titbit to himself.
[ترجمه گوگل]او حدس زده بود که هاردی این حرف را برای خودش نگه نخواهد داشت
[ترجمه ترگمان]حدس زده بود که هاردی این اراجیف را برای خودش نگه نمی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. It was over a titbit on the floor and occurred after a period when they growled at each other at feeding time.
[ترجمه گوگل]این بیش از یک لقمه روی زمین بود و پس از مدتی رخ داد که در زمان غذا خوردن بر سر یکدیگر غرغر می‌کردند
[ترجمه ترگمان]روی زمین فقط یک تکه گوشت بود و بعد از مدتی به این فکر افتاد که در موقع غذا دادن به یکدیگر خرناس می کشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It's more than a titbit.
[ترجمه گوگل]این بیشتر از یک لقمه است
[ترجمه ترگمان]بیشتر از یک تکه گوشت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He gave Dietrich this titbit of information, and Dietrich the roof.
[ترجمه گوگل]او این ذره اطلاعات را به دیتریش داد و دیتریش سقف را
[ترجمه ترگمان]او به دیتریخ این titbit اطلاعات و دیتریخ روی پشت بام را داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. One final titbit from this book.
[ترجمه گوگل]یک نکته پایانی از این کتاب
[ترجمه ترگمان]آخرین titbit از این کتاب
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Who passed that titbit on to you?
[ترجمه گوگل]چه کسی این لقب را به شما منتقل کرده است؟
[ترجمه ترگمان]کی این خبر رو به تو داده؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Though nothing as yet had touched his flesh, he was a titbit trapped in stiffest aspic.
[ترجمه گوگل]اگرچه هنوز چیزی به گوشت او نرسیده بود، اما او در سفت‌ترین آسپیک به دام افتاده بود
[ترجمه ترگمان]با وجود این که هنوز هیچ چیز به گوشت او نخورده بود، او واقعا او را در اسرع وقت گیر اورده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The very prospect of her life being picked over like some succulent titbit chilled her to the bone.
[ترجمه گوگل]دورنمای زندگی‌اش که مثل لقمه‌ای آبدار از بین رفته بود، او را تا حد استخوان سرد کرد
[ترجمه ترگمان]دورنمای زندگی او مثل یک تکه گوشت لذیذ که تا مغز استخوانش یخ کرده بود به لرزه افتاده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Not that it stopped her from gobbling up every cultural titbit dropped before her.
[ترجمه گوگل]نه اینکه او را از بلعیدن هر لقب فرهنگی که پیش از او افتاده بود، باز داشت
[ترجمه ترگمان]نه اینکه جلوی او را بگیرد و همه چیز خوش مزه را از هم جدا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Emma reads tabloids everyday in order to get some juicy titbit.
[ترجمه گوگل]اما هر روز تبلویدها را می خواند تا کمی شاداب به دست آورد
[ترجمه ترگمان]اما هر روز روزنامه های روزنامه های روزنامه های روزنامه های روزنامه های محلی رو می خونم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. We only had one or two white (refers to flour) in a year. What we had most was durra cake. Maize corn noodle was also titbit.
[ترجمه گوگل]ما فقط یک یا دو رنگ سفید (اشاره به آرد) در یک سال داشتیم چیزی که بیشتر داشتیم کیک دورا بود رشته ذرت ذرت هم لقمه بود
[ترجمه ترگمان]ما فقط یک یا دو ماده سفید داریم (به آرد اشاره دارد)در یک سال چیزی که بیش از همه ما داشتیم کیک durra بود ذرت ذرت نیز titbit بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اراجیف (اسم)
gossip, titbit

تکه لذیذ و باب دندان (اسم)
titbit

قسمت لذیذ غذا (اسم)
titbit

لقمه خوشمزه (اسم)
titbit

انگلیسی به انگلیسی

• a titbit is a small piece of gossip or scandal.
a titbit is a small, tasty piece of food.

پیشنهاد کاربران

بپرس