titan

/ˈtaɪtn̩//ˈtaɪtn̩/

معنی: غول پیکر
معانی دیگر: (اسطوره ی یونان) تیتان (هریک از خدایان غول پیکر که توسط خدایان المپ نابود شدند)، (t کوچک) مرد غول پیکر، عظیم الجثه، افسانه یونان تیتان، خدای خورشید

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: in Greek mythology, any of a race of giant godlike beings descended from Uranus and Gaea, and eventually defeated and replaced by the Olympian gods.
مشابه: giant

(2) تعریف: (usu. l.c.) a person or thing of great size, power, influence, or achievement.
مشابه: giant, leviathan, monolith, monster

- a titan of the publishing industry
[ترجمه گوگل] غول صنعت نشر
[ترجمه ترگمان] یک تیتان در صنعت چاپ
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: the largest satellite of the planet Saturn.

جمله های نمونه

1. Titan Saturn 5 and Cher's water bed. Heat shields?
[ترجمه گوگل]Titan Saturn 5 و بستر آب Cher سپرهای حرارتی؟
[ترجمه ترگمان]تیتان زحل ۵ و شر آب چر سپر حرارتی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. After dabbling in commercial ventures from within Titan for nearly four years, the company took a bold new step.
[ترجمه گوگل]پس از نزدیک به چهار سال فعالیت در سرمایه گذاری های تجاری از داخل تایتان، این شرکت گام جدید جسورانه ای برداشت
[ترجمه ترگمان]شرکت پس از آنکه تقریبا چهار سال در فعالیت های تجاری شرکت کرد، یک گام جسورانه برداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Sliced and scored, the Apuan Alps look like Titan sculptures.
[ترجمه گوگل]آلپ های آپوان که برش خورده و گلچین شده اند، شبیه مجسمه های تیتان هستند
[ترجمه ترگمان]sliced و scored گل های Apuan مانند مجسمه های تیتان را تماشا می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The Titan was designed to use only storable propellants, at the price of somewhat inferior specific impulse.
[ترجمه گوگل]تایتان برای استفاده از پیشرانه‌های قابل ذخیره‌سازی، با قیمت تکانه‌های خاص تا حدودی پایین‌تر طراحی شده بود
[ترجمه ترگمان]این تیتان به گونه ای طراحی شده است که تنها از storable propellants به قیمت یک تکانه خاص کم تر استفاده کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. More recently, Titan 1 and Titan 2 ICBMs have been retired from their role as weapons.
[ترجمه گوگل]اخیراً، ICBMهای Titan 1 و Titan 2 از نقش خود به عنوان سلاح کنار گذاشته شده اند
[ترجمه ترگمان]به تازگی تیتان ۱ و تیتان ۲ ICBMs از نقش خود به عنوان سلاح بازنشسته شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The Titan gyrated, swinging around in spasm.
[ترجمه گوگل]تیتان می چرخید و با اسپاسم به اطراف می چرخید
[ترجمه ترگمان]تیتان gyrated در حالی که در تشنج به اطراف تاب می خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Turetzky, meanwhile, is a titan of the double-bass.
[ترجمه گوگل]در همین حال، تورتزکی یکی از تایتان های کنترباس است
[ترجمه ترگمان]Turetzky، در عین حال، غول دو باس است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Phoebe was a Titan, One of the older gods.
[ترجمه گوگل]فیبی یک تایتان، یکی از خدایان قدیمی بود
[ترجمه ترگمان]Phoebe یک تیتان بود، یکی از خدایان قدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Titan is unique in having a thick atmosphere made mostly of nitrogen, with some methane and possibly argon.
[ترجمه گوگل]تیتان در داشتن جوی ضخیم که عمدتاً از نیتروژن و با مقداری متان و احتمالاً آرگون ساخته شده است منحصر به فرد است
[ترجمه ترگمان]تیتان در داشتن فضایی ضخیم که بیشتر از نیتروژن تشکیل شده باشد، با متان و احتمالا آرگون، منحصر به فرد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. This flawed titan bestrides the history of his age like a colossus.
[ترجمه گوگل]این تایتان معیوب مانند یک غول پیکر تاریخ عصر خود را پیش می برد
[ترجمه ترگمان]این تیتان flawed تاریخ سن و سال او مثل یک مجسمه کوه پیکر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Today, only one of those Titan missiles remain, a behemoth souvenir from our paranoid past.
[ترجمه گوگل]امروز تنها یکی از آن موشک‌های تایتان باقی مانده است، یادگاری غول‌پیکر از گذشته پارانوئید ما
[ترجمه ترگمان]امروزه تنها یکی از این موشک ها باقی مانده است، یک یادگاری بزرگ از گذشته paranoid
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Meanwhile, though, Titan is pushing hard for a commercial stronghold.
[ترجمه گوگل]در همین حال، تایتان به شدت برای ایجاد یک سنگر تجاری تلاش می کند
[ترجمه ترگمان]در همین حال، تیتان در حال فشار آوردن برای یک پناه گاه تجاری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A young titan enters the decisive phase of his life when he resolves on marriage and career.
[ترجمه گوگل]یک تایتان جوان با تصمیم گیری در مورد ازدواج و شغل وارد مرحله تعیین کننده زندگی خود می شود
[ترجمه ترگمان]یک غول جوان وارد مرحله قاطع زندگی خود می شود که او ازدواج و حرفه خود را حل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. So, too, in theory, could Titan, one of the moons of Saturn.
[ترجمه گوگل]بنابراین، در تئوری، تیتان، یکی از قمرهای زحل نیز می تواند
[ترجمه ترگمان]از این رو، در تئوری، تیتان می تواند یکی از ماه های زحل را ببیند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Kratos is released from Atlas'grasp as the Titan laughs humorously.
[ترجمه گوگل]کریتوس از Atlas'grasp آزاد می شود زیرا تایتان به طنز می خندد
[ترجمه ترگمان]Kratos از چنگ اطلس رها می شود و تیتان با شوخ طبعی می خندد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

غول پیکر (اسم)
ogre, colossus, gargantua, warlock, titan

تخصصی

[برق و الکترونیک] تایتان موشک بالستیک بین قاره ای زمین به زمین نیروی هواییکه بردی بیش از 9700کیلو متر دارد و امروزه به عنوان بوستر برای پرتااب سفینه هی فضایی استفاده می شود .
[زمین شناسی] تیتان، بزرگترین قمر از قمرهای هفده گانه "زحل" و تنها قمری که پیرامون آن "جو" مشاهده می شود

انگلیسی به انگلیسی

• one of a family of giants (greek mythology); person or thing of enormous size, giant; one who stands out in achievement
a titan is a person who is very big and strong or very important; a literary word.

پیشنهاد کاربران

در اسطوره یونانی به معنی إلاه مُنجی از فاجعه آخر الزمان هست. ( البته غول مانند هست! )
به این خاطر قمر زحل، تیتان نام گذاری شده چون دانشمندان سیّارات توقع دارند این قمر جای مناسب برای زندگی ( حیاتLife ) هست.
...
[مشاهده متن کامل]

وامید دارند بعد از نابودی زمین ( تخمینی یک میلیون سال دیگر ) انسان میتواند به این ماه بزرگ کوچ کند!
. . .
شبیه این اسطوره در چولولا ( Cholula ) مکسیک و سایر اقوام ( اندنوزی وهندی وفرعونی و. . . ) دیگر هم هست!
آیا این تشابه "مُنجی آخر الزمان" تصادفی هست؟؟؟

titantitan
∆ He's a Titan in the industry of cinema : طرف تو صنعت سینما غولیه واسه خودش ( یعنی خیلی برو بیا داره، پارتیش کلفته و قدرت و نفوذش زیاده و تو سینما تأثیر به سزایی داره )
غول بزرگ، خدایان در زمان باستان یونان
a person or thing of very great strength, intellect, or importance
آدم یا چیزی خیلی زیاد قوی، با هوش یا مهم
Albert Einstein was a titan in the world of science
an intellectual titan
"a titan of American industry"
Titan ( نجوم )
واژه مصوب: تیتان
تعریف: بزرگ ترین قمر زحل به قطر5150 کیلومترکه جوّ غلیظی از نیروژن و متان دارد
۱. بزرگترین قمر کیوان ( زحل )
۲. هر یک از فرزندان اورانوس و گایا
۳. بزرگ هیکل
۴. فرد موثر و پر قدرت
۵. هلیوس
۶. در انیمه ی Attack on Titan به دشمن های انسان ها که عظبم الجثه هم بودن میگفتن تایتان
...
[مشاهده متن کامل]

1. Largest moon of Saturn
2. any of the sons of Uranus and Gaia, including Coeus, Crius, Cronus, Hyperion, Iapetus, and Oceanus
3. a person or thing of enormous size, strength, power, influence, etc
4. Helios

بزرگترین قمر زحل
قهرمان، پهلوان
کسی که در یه زمینه خاص فوق العاده مهارت داره. مثلا خدای رانندگی و . . .
مثل جمله پایین که میشه: انیشتین خدای جهان علم و دانش بود
a titan is someone who is god - like, or powerful and influential in a certain field.
Albert Einstein was a titan in the world of science.
خدای خورشید

بپرس