Tired of یعنی کاری یا چیزی برای شما خسته کننده بشه مثلا چون تکراریه اما tired from یعنی از کاری یا چیزی خسته شدید و نیاز به استراحت دارید.
مثال: he is very tired of hearing the same excuses very time.
He is tired from runnigaround the field.
مثال: he is very tired of hearing the same excuses very time.
بسته به کانتکست فرق میکنه
دست برداشتن
خسته شدن
دست برداشتن
خسته شدن
بیزار از
خسته از
خسته از
The boys are tired of eating boiled eggs